حضرت خدیجه در مکه جايگاهی داشت که اشراف و بزرگان عرب خواستگار ايشان بودند. و نه تنها خود ايشان فرستاد دنبال رسول خدا، بلکه تقاضا کرد، التماس کرد! واسطه ايشان گفت: يا رسول الله، خديجه مي گويد: «من از شما خواستگاري مي‌کنم براي اينکه همسر شما باشم و تمام مهريه هم با خود من». تمام اموال خود را برای اسلام صرف کرد که به هنگام رحلتش خدمت رسول خدا عرض کرد: يا رسول‌الله من يک خواهشي دارم ولي حیا می‌کنم بگويم، اگر مي‌شود شما به اتاق دیگر برويد، به دخترم مي‌گويم تا به شما بگويد. پيغمبر خدا و حضرت زهرا (سلام الله عليها) گفتند: مادر مي‌گويد: "من از مال دنيا يک کفن هم براي خود نگه نداشتم و از شما تقاضا دارم آن عباي خود را کفن من کنيد." در این هنگام، خداوند جبرائيل را بفرستد که «سلام به خديجه برسان و بگو ما براي شما کفن گذاشته‌ایم»! زن‌هاي مکه نسبت به ايشان بد عمل کردند، زخم زبان زدند: "ما نمي‌آييم، برو همان جايي که پول‌هاي خود را خرج کردي!" با اين همه سختي‌ها نمی‌گذارد غم در چهره او خود را نشان بدهد، تا وقتي رسول خدا می‌آيند او را خوشحال ببينند و ناراحت نشوند. @sooyesama @nasery_ir‌