برای من که پُرم از قفس پری بفرست اگرنه... یک‌دو نفس بال باوری بفرست برای مشق جنون شهر جای محدودی‌ست برایم از ورق دشت دفتری بفرست دو بغض چشم مرا میزبان باران کن تر است دامن من... دیده‌ی تری بفرست! تو تا «عزیز» منی راه و چاه هردو یکی‌ست هنوز منتظرم، نابرادری بفرست! خیال خانه‌ام از نور و پنجره خالی‌ست میان«بسته‌ی دیوارها» دری بفرست دلم گرفته از این آسمان بی‌پیغام دلم گرفته... برایم کبوتری بفرست @sooyesama