پیش چشمان دلم باد به رفتن افتاد و درختی که سر و دست فشاند اندر باد دید این منظره را دل که چنان رفت از دست همچو گلبرگ گلی کز سر شوق از پا خواست آری افتادم و در باد شدم آویزان باد می‌رفت و مرا برد به سوی جانان ما درختیم و جهان منظره زیبایی است هرکسی عالم گسترده‌ای از تنهایی است کشش عشق نسیمی است که می‌آید گاه می‌رباید ز درختی، گل زیبایی، گاه کاش آن روز که افتاد دلم اندر باد سر کوی تو دلم از حرکت می‌افتاد می‌فتادم چو خزان بر سر راهت ای دوست تا نهی گام و شوم غرق نگاهت ای دوست... @sooyesama