به سوی سماء
حجاب چهره جان می‌شود غبار تنم خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم... بیا و هستی حافظ ز پیش او بردار
انسان چگونه از خویش رها گردد؟ چگونه خود را بشکفد؟ چگونه «من» موهوم را محو کند؟ کننده این کارهای شگفت کیست؟ آیا خود انسان است؟ آیا خود، خود را محو می‌تواند کرد؟! بر فرض که چنین کند، سرانجام خودی که این کار کرده است، برجاست. اکنون که محو خویش با خویش، ممکن نیست، پس آن کیست که خود را نابود می‌کند؟ خدایا! آن کیست که ما را از ما رها خواهد ساخت؟ آن کیست که کاستی و ناتوانی ما را جبران خواهد کرد؟ خدایا! آن کیست که «من»؛ این بت بزرگ را درهم شکند و ما را از ما بشکفد؟ خدایا! تو بفرما آن کیست که این‌چنین هنرها دارد؟ @sooyesama