شیخ [ابولقاسم گرگانی] مرا [ابوسعید ابوالخیر] گفت: ای پسر! خواهی که سخن خدای گویی؟ گفتم: خواهم. گفت: در خلوت این می‌گوی: من بی‌تو دمی قرار نتوانم کرد احسان تو را شمار نتوانم کرد گر بر تن من زبان شود هر مویی یک شکر تو از هزار نتوانم کرد همه روز این بیت می‌گفتم تا به برکت این بیت در کودکی، راه حق بر من گشاده شد. (تذکرة الاولیاء) @sooyesama