با توجه به حمله اسرائیل به سفارت ایران که جزیی از خاک ایران محسوب می‌شود و انتظار واکنش ایران به آن، جملاتی که پروفسور دبّاشی (استاد مطالعات ایرانی و ادبیات تطبیقی در دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک) دو ماه و نیم پیش در ابتدای مقاله خود مطرح کرده بود قابل تأمل‌تر می‌نماید: 🔸تصور کنید ایران، سوریه، لبنان یا ترکیه با حمایت کامل تسلیحاتی و دیپلماتیک از طرف چین و روسیه، قصد و امکانات لازم برای بمباران ‌تل‌آویو ‌را بمدت ‌سه ‌ماه ‌به‌صورت ‌شبانه‌روزی و کشتار ‌ده‌ها ‌هزار ‌اسراییلی، معلولیت افراد ‌بیشمار، ‌بی‌خانمان ‌شدن ‌میلیون‌ها ‌انسان، و تبدیل شهر به تلی از آوار ‌غیر قابل‌سکونت، مانند ‌غزه‌ی ‌امروز را داشتند. تنها برای چند ثانیه تصور کنید که ایران و متحدانش ‌به عمد بخش‌های پرجمعیت تر تل‌آویو، بیمارستان‌ها، کنیسه‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها، کتابخانه‌ها، یا ‌در واقع ‌هر مکان پر تراکم شهری را هدف قرار می‌دادند تا از حداکثر تلفات غیرنظامی اطمینان حاصل کنند و به دنیا اعلام می کردند که صرفا بدنبال نتانیاهو و کابینه‌ی جنگی او هستند.... سپس از خود بپرسید که ‌ایالات‌متحده، بریتانیا، کانادا، استرالیا، اتحادیه‌ اروپا و ‌بالاخص ‌آلمان، در عرض بیست و چهار ‌ساعت پس از وقوع این ‌سناریوی ‌خیالی، چه می کردند؟ اکنون به واقعیت بازگردید و این حقیقت را ‌موردتوجه ‌قرار دهید که از ‌۷ اکتبر (و چندین دهه قبل تر از این تاریخ) تاکنون متحدان غربی تل‌آویو ‌نه‌تنها ‌شاهد رفتارهای اسراییل با مردم فلسطین بوده‌اند، بلکه تجهیزات نظامی، بمب، مهمات و پوشش های دیپلماتیک نیز برای آن‌ها فراهم کرده‌اند، ‌و در عین حال ‌رسانه‌های آمریکایی توجیهات ایدئولوژیکی برای کشتار و نسل‌کشی فلسطینیان را ارائه کرده‌اند. 🔸هیچ‌یک ‌از ما که خارج از حوزه تخیل اخلاقی اروپایی قرار داریم در ‌جهان‌بینی ‌فلسفی اروپاییان به‌رسمیت شناخته ‌نمی‌شویم.... 🔸اگر شک دارید، فقط نگاهی به فیلسوف برجسته اروپایی یورگن ‌هابرماس ‌و چند نفر از همکارانش بیندازید، که در اقدامی حیرت‌انگیز و با توحشی ‌سنگدلانه، از کشتار فلسطینی‌ها توسط اسرائیل حمایت کردند... 🔸اگر ‌هابرماس ‌ذره‌ای فضا در تخیل اخلاقی خود برای افرادی مانند فلسطینی‌ها قائل نیست، آیا دلیلی داریم که کل پروژه فلسفی او را به هر طریقی با بقیه بشریت – فراتر از مخاطبان اروپایی ‌هم‌قبیله ‌او، مرتبط بدانیم؟ آصف بیات، ‌جامعه‌شناس در ‌نامه‌ای ‌سرگشاده به ‌هابرماس ‌گفت که سخنان او در مورد وضعیت غزه «با عقایدش در تناقض است». با تمام احترامی که برای او قائلم اما نظر من ‌برخلاف ‌اوست. من معتقدم که ‌بی‌اعتنایی ‌هابرماس ‌به مرگ ‌و ‌زندگی ‌فلسطینی‌ها کاملاً با حمایت او از صهیونیسم مطابقت دارد. ‌بی‌اعتنایی ‌هابرماس ‌به زندگی ‌فلسطینی‌ها ‌با ‌جهان‌بینی ‌گسترده‌تری ‌هماهنگ است که در آن ‌همان‌طور ‌که ‌یوآف ‌گالانت، ‌وزیر دفاع اسرائیل صراحتاً ‌اظهار کرده است، ‌غیراروپایی‌ها ‌انسان به شمار ‌نمی‌آیند، یا «حیوانات ‌انسان‌نما» هستند.... 🔸بین آنچه آلمان در دوران نازی‌ها انجام می‌داد و آنچه اکنون در دوران رژیم صهیونیستی انجام می‌شود سازگاری کامل وجود دارد... بر ما ببخشید اگر چنین ‌می‌اندیشیم ‌که آنچه امروزه آلمان انجام ‌می‌دهد ‌نه ‌به خاطر گناه هولوکاست، بلکه به‌خاطر نوستالژی ‌نسل‌کشی ‌است .... 🔸اتهام ‌اروپامحوری ‌که دائماً علیه تصور فیلسوفان اروپایی از جهان مطرح می‌شود، صرفاً مبتنی بر نقص معرفتی در تفکر آنها نیست. این نشانه ثابتی از فساد اخلاقی است. ... در اینجا، باید این جمله معروف شاعر پرافتخار اهل مارتینیک، ‌امه ‌سزر، را تکرار کنیم: «... ‌آنچه ‌این انسان بورژوا ‌نمی‌تواند ‌هیتلر را به‌خاطر آن ببخشد جنایت، ‌به‌خودی‌خود ‌نیست، جنایت علیه بشریت و تحقیر انسان نیست، بلکه جنایت علیه انسان سفیدپوست، تحقیر انسان سفید است و واقعیت این است که هیتلر ‌رویه‌های ‌استعماری اروپا را که تا آن زمان منحصراً برای [مردم عرب، هند و آفریقا] محفوظ بوده، ‌به‌کاربرده ‌است.» فلسطین امروز امتداد جنایات استعماری است که ‌سزر ‌در این نقل‌قول به آن اشاره ‌می‌کند. به نظر ‌می‌رسد ‌هابرماس ‌ناآگاه است که حمایت او از کشتار فلسطینیان کاملاً با آنچه اجدادش در نامیبیا در جریان نسل‌کشی در ‌هررو ‌و ‌ناما ‌انجام دادند مطابقت دارد. فیلسوفان آلمانی سر در لاک خود ‌فروبرده‌اند ‌و خود را در توهمات اروپایی ‌فروکرده‌اند ‌و فکر می‌کنند ‌که جهان آنها را ‌آن‌طور ‌که هستند ‌نمی‌بیند.... 📝 عنوان مقاله Thanks to Gaza, European philosophy has been exposed as ethically bankrupt (به لطف غزه، فلسفه اروپایی از نظر اخلاقی ورشکسته شده است) متن مقاله: 🌐https://www.middleeasteye.net/opinion/war-gaza-european-philosophy-ethically-bankrupt-exposed ترجمه کامل مقاله: 🌐https://irannewspaper.ir/8389/17/81680 @souzanchi