✅ یک فنجان پر از عشق! ✍مادرم موقع خواستگاری برای مصطفی شرط گذاشته بود که «این دختر صبح که از خواب بلند می‌شه باید یه لیوان شیر و قهوه جلوش بذاری و... خلاصه زندگی با این دختر برات سخته.» اما خدا می‌داند که مصطفی تا وقتی که شهید شد، با اینکه خودش قهوه نمی‌خورد، همیشه برای من قهوه درست می‌کرد. می‌گفتم: «واسه چی این کارو می‌کنی؟ راضی به زحمتت نیستم». می‌گفت: «من به مادرت قول دادم که این کار‌ها رو انجام بدم.» همین عشق و محبت‌هایش را می‌دیدم که احساس می‌کردم رنگ خدایی به زندگی‌مان داده.» 👤 راوی: همسر 📚 از کتاب «پدرانه، مادرانه؛ زندگی به سبک شهدا | ج۳» ص ۲۳ 💯 @ssamt_khoda ••✾🌻🍂🌻✾•• 🌻الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌻