با اولین دیدار، متوجه نگاههای زیرچشمی مهبد شدم و به همسرم گفتم که با او رفت و آمد نکند اما او قبول نکرد!😔
مهبد هر روز به دیدن شوهرم میآمد و من هم که دیدم رابطه برادرانهای دارند سعی کردم خوشبین باشم و خیال بد نکنمرفته رفته رابطه صمیمانه شد مهبد بی پروا تر از قبل نگاهم میکرد و هم صحبتم میشد. هربار که به چشمانم خیره میشد از ترس قلبم به تپش میافتاد تا جایی که کمکم...❤️🔥🔥👇
https://eitaa.com/joinchat/2898002232C2fb5f1eb03ماجرایی که زندگی منو دگرگون کرد👆😔💔