⌈.استوری مذهبی•.⌋
هدایت شده از
گسترده چمران
بعد اینکه از خونه داداش هووم اومدیم شوهرمو دودستی تقدیم هووم کردمو خودم رفتم تو اتاق دیگه طاقت نداشتم یه دل سیر شروع کردم به گریه کردن که یکدفعه صدای.....💔
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
من مینام زنی که خودش برا شوهرش زن گرفت تا براش بچه بیاره ولی نمیدونست دنیا چه خوابهایی براش دیده....
برای خواندن داستان کلیک کنید واقعی و پرتجربه
❌😰