🌹داستان آموزنده🌹
روزی رسول خدا با امیرالمؤمنین علیهالسلام به سوی مسجد قبا میرفتند، در راه به بوستانی خرم برخوردند. حضرت عرض کرد: یا رسول الله بوستان خوبی است، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: بوستان تو در بهشت از این بهتر است!
از این بوستان گذشتند تا از هفت بوستان رد شدند، و همین کلام، میان حضرت و پیامبر رد و بدل شد.
سپس پیامبر صلی الله علیه و آله او را در آغوش کشید و زار زار گریست و حضرت هم گریست، حضرت علت گریه پیامبر را جویا شدند، پیامبر اکرم فرمودند:
به یاد کینههایی افتادم که در سینههای این مردم از تو جای گرفته است، پس از وفات من، آنها کینههای خویش را بر تو آشکار خواهند کرد.
حضرت پرسید: یا رسول الله! من چه باید بکنم؟ فرمود: صبر و شکیبایی، اگر صبر نکنی بیشتر به مشقت خواهی افتاد.
🌹
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•