هدایت شده از باشگاه اندیشه
📍هابز علاقه‌ای به نقد استبداد نداشت! الویشس مارتینیچ، ترجمه: قربان عباسی: 🔻هابز بر این باور است که خودکامه یا جبار خواندن یک حاکم صرفاً بیانگر یک نگرش منفی نسبت ‌به حاکمیت است. وی از چنین به‌اصطلاح جبارانی به‌طور خاص دفاع نمی‌کند، بلکه می‌خواهد از حاکمیت مطلق فرمانروایان دفاع کند. 🔸اتفاق می‌افتد که گاه اتباع و شهروندان از حاکمان کین به دل می‌گیرند و نام جبار یا خودکامه را نثارش می‌کنند. پس من قائل بر این نیستم که هابز نظریه‌پرداز استبداد یا جباریت باشد. در پایان دیالوگ اول [کتاب بهیموت]، هابز کوشش به خرج می‌دهد که خطر اوامر جبارانه یا ضرورت تعهد به تبعیت از آن را به حداقل برساند. هابز در این مورد کمی ساده‌باورانه عمل می‌کند و این امر در «لویاتان» خود را نشان می‌دهد. در «لویاتان» هابز اعلام می‌کند که زیستن تحت سیطرۀ هر نوع حکومتی به‌مراتب بهتر از زیستن بدون حکومت است و اینکه اگر مردم سرشان به کار خودشان باشد، حاکم نیز کاری به کارشان نخواهد داشت. 🔸تنها تاریخ باستان بایستی به او نشان می‌داد که این دومی حداقل نمی‌تواند درست باشد. هابز فکر نمی‌کند که اتباع باید دربارۀ کیفیت و ویژگی فرمانروایی حاکمشان رأیی داشته باشند. اگر بر این باور باشند که حاکم بد است، در آن صورت با گرایش و تمایل آن‌ها برای تبعیت از او تداخل ایجاد خواهد کرد و به‌یقین اتباع حاکم نباید دربارۀ او چنین بیندیشند، چون همین بد اندیشیدن دربارۀ حاکم، هیبت و اتوریتۀ او را تحلیل می‌برد و چنین رفتاری ناقض میثاقی خواهد بود که با حاکم بسته‌اند. ytre.ir/enH 🔸هابز علاقۀ زیادی به ‌نقد خودکامگی و استبداد نداشت. هرچند با تأکید اشاره می‌کند که یک حاکم باید از قوانین طبیعت تبعیت کند، چون قوانین طبیعی دستورالعمل و رهنمودهای لازم برای صیانت را فراهم می‌آورد و این صیانت از خود، هم شامل دولت‌های مدنی و هم تک‌تک انسان‌ها می‌شود. اگر حاکمی دانسته و آگاهانه قوانین طبیعت را زیر پا بگذارد، خداوندگار او را تنبیه و مجازات خواهد کرد. اما این چیزی است که خود خدا باید در موردش تصمیم بگیرد و اتباع را روا نیست که به آن بیندیشند یا بخواهند در آن مورد تصمیم بگیرند. ◇◇◇◇◇ باشگاه اندیشه؛ فرصتی برای آزاداندیشی 👇 🔹تلگرام: t.me/Bashgah_net ▫️ایتا: Eitaa.ir/Bashgah_net 🔹سروش: Sapp.ir/Bashgah_net 📌بله: ble.im/join/YzQwZDU2ND فرهنگ امروز