صوفی پژوهی
#علمای_شیعه ✅ برای أمان از مکر و خطر صوفیان، آثار علّامه مجلسی را بخوان میرزای قمّی (رحمه الله) ب
💡وقتی میرزای قمّی (رحمه الله) احساس می‌کند که می‌خواهند فتحعلی‌شاه را به تصوّف گرایش دهند، وارد میدان می‌شود یکی از عواملی که باعث نزدیکی علماء به فتحعلی‌شاه و سلطنت گردیده بود، نگرانی آنها از نفوذ عقاید صوفیه در دربار و شخص شاه👑 بود. بر این اساس، علمای شیعه به مخالفت با آن پرداخته و در این راستا چالشهای زیادی بین علماء و صوفیان به وجود آمد تا جایی که تعداد زیادی از مرشدان آنها به حکم علماء کشته شدند. ✅ جریان صوفی‌گری با مخالفت‌های علمای شیعه در این دوره تا حدود زیادی تضعیف شد، اما به هر حال موجب ایجاد دغدغه‌ خاطر برای آنان شده بود و ترس از گسترش بیشتر آن در بین مردم حاکمان و عمّال حکومتی، علمای شیعه را به تکاپو واداشته بود. ضرورت مبارزه علیه صوفیه، مجتهدان را الزام می‌کرد که به دارالسلطنة روانه شده، توجّه فتحعلی‌شاه را به تشدید مبارزه عليه صوفيه جلب نمایند. ✅ میرزای قمّی در مورد بطلان دیدگاههای آنان می‌نویسد: ✍️«چندان که سعی کردیم بفهمیم آیا طریقه این جماعت با آنچه به ما رسیده از صاحب شرع موافقت دارد، به هیچ وجه نیافتیم و جمع ما بين شرع و سخنان ایشان ممکن نیست.» ➖ ایشان در جای دیگر، در بیان اوصاف مشایخ صوفیه در عصر خود می‌نویسد: 📜«آنچه معاین است از مشایخی که در عصر ما مرشد بوده‌اند مانند: مشتاقعلی شاه و مقصودعلیشاه و و امثال آنها که مریدان ایشان در شأن ایشان غلو کرده‌اند، محقّق شد که همه متّصف به همه ناخوشیها بوده‌اند و احوال همگی به فضیحت و رسوایی رسیده و معلوم شد که به غیر عوام فریبی و دنیا پرستی و ریاست عوام و بی مبالاتی به دین و بی‌خبری از احکام شرع مبین از برای ایشان نبوده است.»📜 ❎میرزا عبدالوهاب منشی‌الممالک (نشاط) نامه‌ای به فتحعلی‌شاه نوشته، او را به پیروی از تصوّف فرا میخوانَد. فتحعلی‌شاه در ملاقاتی که با میرزا داشت نامه مذکور را به ایشان می‌دهد تا صحت و بطلان آن عقاید را اعلام نماید تا به مقتضای آن عمل شود. ✅ میرزای قمّی پس از مطالعه رساله، احساس میکند که میخواهند شاه را به تصوّف گرایش دهند و به دنبال آن شاه و ملّت را نسبت به شرع و شریعت و حلال و حرام بی توجّه سازند که این خطر بزرگی برای اسلام و تشیّع است و ممکن است حتی موجب انحراف عقیدتی مردم شود، از این روی نامه‌ای به فتحعلی‌شاه مینویسد تا او را از گرایش به تصوّف برحذر دارد. میرزا در این نامه ضمن ردّ اباطیل آن نامه، اشاعه‌ی چنین افکاری را خطری بزرگ برای اسلام و تشیّع خوانده و نگرانی خود را از تأثیرپذیری شاه از این سخنان اعلام می دارد: 📜«و الحال که نوبت به پادشاه ما رسیده که زبده پادشاهان جهان و صاحب عقاید حقّه و دین پرور و شریعت گستر است، جمعی از شیاطین انس می‌خواهند که امر عقاید ایشان را ضايع و به طريقة باطله خود مایل کنند تا مردم هم به مقتضای "الناس على دين ملوكهم" ضایع و فاسدالعقیده شوند.»📜 👈🏻 ایشان در جای دیگر به صراحت هدف صوفیان را گمراه کردن شاه دانسته خطاب به وی مینویسد: ✉️«این طایفه مضایقه از معاصی ندارند، آنان عقاید کفره اهل یونان و جماعت صوفيه مثل حسین بن منصور و را با پادشاه اسلام و پشت و پناه شیعیان در میان نهاده و میخواستند که شاه را گمراه سازند.»✉️ 👇🏻