تولی و تبری جهادیها
بسیجی جهادی یک چله است که مشغول جهاد و «تولی» مردمش است. مشغول عشق ورزیدن بندگان خدا، در پوششی سفید و عرق ریزان در بیمارستان با جای عینک شیشهای روی بینی و بدنی کوفته از خستگی ولی مرگ آگاه از جنس حضور در پشت خاکریز خط مقدم.
دوان دوان در پی تولید ماسک و الکل است؛ و بسیجی کجا فکر میکرد که کارش به تولید! آن برسد؟! شبانه روز پشت چرخ خیاطی و میز برای پر کردن مواد ضد عفونی کننده در شیشههای کوچک نشسته است. بعضی هم دنبال فرمول ژل بهتر و تولید لامپ یو-وی برای یه کار علمی و جهادی با هم.
اما آیا یک چله؟ شاید اگر سال بگوییم بهتر است. سیل و زلزله لازم به حضور دارد که یکسال است دانشجو و طلبه جهادی در نقطه نقطه این خاک دارد میدود و بیل میزند. میدود و گلی میشود. سهم چشمانش اما خیسی و تیزی است آنگاه که زمزمه میکند: نسیمی جان فزا میآید… و برای شبکه معاند کُری میخواند. راستی گفتم نگاه تیز، یاد شمشیر برّان یک نگاه افتادم! نگاه ناصرالحسین حاج قاسم؛ که با امام و شهیدان برخواهد گشت، بزودی…
دانشجوی جهادی نمیتواند مردمش را در زحمت و رنج ببیند. ناله پیرزن بشاگردی در قلبش زلزله میکند. کودک بلوچستانی در سیل را که میبیند بیقرار میشود، خانه خرابیِ هموطن سرپل ذهابی که به گوشش میرسد انگار پدر و مادر خودش بیخانمان شدهاند. کولهاش همیشه گوشه اتاق آماده است.
بسیجی بیکار نمینشیند، وقتی هم که خبری از سیل و زلزله و کرونا نیست، یکباره سر از حاشیه شهر در میآورد! شاید محله هرندی…
و قص علی هذا…!
کولهی گوشهی اتاق آماده است، یاد چمدان آماده آیتالله طالقانی افتادم که همیشه آماده زندان بود. زنگ در رو میزدن و میگفتن حاج آقا باید بیاد و… میرفت.
مسئولین جهادی همیشه از اشتراک زیاد اسامی بچههای جهادی با اردوهای اربعین و موکب داری سیدالشهدا عَلَیْهِالسَّلام میگویند و ناظر خوش ذوق از آن ذوق میکند که عجب… گویی جهاد خدمت به بندگان خدا را نسبتی راز آلود با «تولی» و محبت سید الشهدا عَلَیْهِالسَّلام هست. مغناطیس حسینی اگر برای همه کشش دارد، برای بچههای جهادی هم کشش دارد و هم کنش. آنها به دو قطب مغناطیس نزدیک نیستند. چسبیدهاند. بلکه متحدند و آنها که فهم واقعی زیارت را دارند میدانند که این اتحاد یعنی چه… اما گفتم دو قطب، و شما بگویید دوحرم در بین الحرمین.
این محبت هرچه حسینیتر میشود جهانیتر میشود. دانشجو و طلبه جهادی آرام آرام آموخته است محبت همه بندگاه خدا را. حتی آنان که غرق در گناه و غفلتند. حتی آنان که در فواصل دوراند و حتی مردم آمریکا! غصه همه را میخورد، مرزها و مذهبها و قومیتها و قارهها او را درگیر نمیکند. همه ابناء بشر را دوست دارد. از جنس دوست داشتن پیامبر رحمت که برای ابوجهلها هم غصه میخورد… و باز یادم میآید خاطره حاج قاسم را از یک شهید که حرفش با سرباز بعثی این بود: برادر عراقی اگر مرا بکشی و من شهید شوم و بتوانم، تو را شفاعت خواهم کرد…
اما این عنصر جهادی پای کار امام است. کسی که هدایت میکند مردم را به سوی بهشت. امام خمینی یا امام خامنهای فرق نمیکند، پای مستضعف و مستکبر آنها ایستاده و اسلام ناب را از اسلام آمریکایی جدا میکند، پای آرمان قدس است و راه قدس را گذرنده از کربلا میداند و همینطور کلید رمزآلود درهای فرج… و این معارف در حین کار جهادی از قلبش میچکد و روی قلب مردم میافتد و اینگونه به «یکدلی مؤمنانه» کمک میکند. مصداق ناصرالامام میشود. و در همین حالات یاد میکند از حاج عبدالله والی پیش کسوت نسل جدید جهادیها.
جهادیها میدانند که «تولی» بدون «تبری» نمیشود. تولی مستضعفین و تبری از مستکبرین. این تولی و تبری باید از همسایه و مردم خویش شروع شود و ایا مگر جز این عمل میکنند؟ اما بلند همتیِ جهادیها آن طرف دنیا را هم شامل میشود و حتی «مردم مستضعف امریکا» را.
مخصوصاً اگر بتواند تولی و تبری را یکجا ادا کند. « انساندوستی برای مردم آمریکا و خشم نسبت به دولت تروریست و مستکبر آمریکا.» کرونا اگر چه متهم به صدور از طرف شیطان بزرگ است هدف آن شاید تغییر جهان در مسیر تداوم ظلم باشد اما در نسبت با مؤمنین جهادی نعمتهایی دارد مثل جنگ دفاع مقدس که به غیر از سختی و رنج، نعمتهای زیادی به همراه داشت.
و آخر اینکه مؤمن جهادی هیچگاه فرصتی را برای تحقیر مستکبران از دست نمیدهد مخصوصاً اگر همراه با محبت به مردم مستضعف باشد که خمینی روح خدا فرمود: رئیس جمهور امریکا گفته است ایران ما را تحقیر کرد این اول کار است ایران تا آخر شما را تحقیر خواهد کرد.
نســـــــآفتابـــــــل
سروش
is.gd/86eSCa
ایتا
is.gd/1TzlRl
اینستاگرام
is.gd/LtY4m9