ارتباط بی‌حجابی با سند ۲۰۳۰ زیر هدف ۵.۱ سند توسعه‌ی پایدار عبارت است از: پایان دادن به همه اشکال تبعیض علیه همه زنان و دختران در همه جا این تبعیض دقیقاً به چه معناست؟ در قسمت مفاهیم هدف پنجم، در توضیح تبعیض، به متن توضیحات ارائه شده در CEDAW، استناد و ارجاع شده است در واقع آنچه در CEDAW آمده، مورد پذیرش سند ۲۰۳۰ است تا جایی که می‌دانم، ایران رسماً عضو CEDAW (کنوانسیون رفع کلیه‌ی اشکال تبعیض علیه زنان) نیست، اما موارد تعریف شده در این کنوانسیون، در سند ۲۰۳۰ آمده و اساساً سند ۲۰۳۰، بارها به این کنوانسیون ارجاع داده است؛ لذا وقتی سند ۲۰۳۰ را امضا کرده باشیم، در عمل باید بندهای CEDAW، را اجرا ‌کنیم ماده ۱ CEDAW تعریف جامعی از تبعیض علیه زنان ارائه می دهد و ماده ۲ تعهدات کلی را برای دولت‌ها به ویژه در چهارچوب‌های قانونی لازم برای رفع تبعیض علیه زنان تعیین می‌کند در ماده ۱ CEDAW آمده است: …اصطلاح «تبعیض علیه زنان» به معنای هرگونه تمایز، محرومیت یا محدودیتی است که بر اساس جنسیت ایجاد می‌شود و هدف یا اثرش، آسیب رساندن یا لغو به رسمیت شناختن لذت بردن یا استعمال توسط زنان -صرف نظر از وضعیت تأهل- و بر اساس برابری زن و مرد، حقوق بشر و آزادی‌های اساسی در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی یا هر زمینه دیگری باشد دقت کنید؛ هر گونه تمایز بین زن و مرد، مردود است (آفرینش خدا و این همه تفاوت زن و مرد هم هیچ اهمیتی ندارد) حجاب هم در قالب محرومیت/ محدودیت رده‌بندی می‌شود که باید حذف شود به خصوص حجاب، با کنترل شهوت در جامعه، جلوی لذت بردن بی‌حساب و خارج از قواعد الهی (در این ماده، دقیقاً به لذت بردن زن اشاره شده) را می‌گیرد اساساً در چهارچوب سند ۲۰۳۰، دین جایگاهی ندارد، چرا که این سند، خود، دین جدید است از همین رو به وضوح پیداست که حذف حجاب شرعی در بستر جامعه، در راستای اجرایی کردن هدف ۵ سند توسعه‌ی پایدار ۲۰۳۰ است در ماده ۲ CEDAW هم به تغییر قوانین، در راستای رفع تبعیض اشاره شده مثلاً: اتخاذ کلیه‌ی اقدامات مناسب، از جمله قوانین، برای اصلاح یا لغو قوانین، مقررات، آداب و رسوم و رویه‌های موجود که تبعیض علیه زنان است نکته آن است که در زیربخش‌ ۵.۱.۱، اولین چیزی که مورد توجه قرار گرفته، بحث قوانین هر کشوری است که در صورت لزوم، باید مطابق سند ۲۰۳۰، عوض شوند و لایحه‌ی حجاب، یکی از قوانینی است که جدیداً سر و صدای زیادی برپا کرده است پیشتر نیز پیش نویس قانونی دیگری توسط ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر ارائه شده بود که آن هم قصدش تغییر قوانین موجود مربوط به حجاب بود فردای گورسپاری نحس مهسا امینی بود که ستاد امر به معروف -ستادی که در بیشتر موارد ردی از آن نبود و به نظر می‌رسد که عمدتاً در خواب به سر می‌برده است- اعلام کرد که قانون فعلی حجاب باید عوض شود و بی حجابی از جرم، به تخلف تنزل یابد، (اینجا)؛ لذا از همان ابتدای ماجرای امینی، مسئله‌ی تغییر قانون، به روی کار آمد مدتی بعد نیز از لایحه‌ی عفاف و حجاب رونمایی شد که به پیشنهاد قوه قضائیه به دولت ارسال شده بود (اینجا) و مخالفت‌های زیادی را به دلیل روح غلطی که در دل خود داشت (و مثلاً در یک مورد، عملاً باعث مرگ نهی از منکر در کشور می‌شد) به مجلس ارجاع شد که البته، سرنوشت این لایحه، همچنان مبهم است تلخ و تأسف‌بار آن است که به نظر می‌رسد آنچه در میان این همه آمد شد و تغییر قوانین رخ می‌دهد، عملاً اجرای منویات سند شوم ۲۰۳۰ است، وگرنه بارها، و توسط کارشناسان، تأکید شده که مشکل بی حجابی در کشورما، نبود قوانین نیست، بلکه مسئله‌ی اصلی، عمل نکردن به قوانین و ترک فعل نهادهای مختف کشوری در قبال بی حجابی است به نظر می‌رسد مخرب‌ترین و ضد دین‌ترین قسمت سند ۲۰۳۰، همین برابری جنسیتی است که عملاً تمام قواعد خانوادگی اسلام را به زیر پا می‌نهد در نوشتار بعدی، به توضیح جزییات و چرایی این مطلب می‌پردازیم، ان‌شاء‌الله نسل آفتاب