‍ ‼️ پاسخ به یک شبهه(بخش اول) ‍ پرسش: جنگ اسرائیل علیه فلسطین، جنگ یهودیان است با ناصبیان. طبق روایات، ناصبی کیست؟ آیا ناصبی از یهود بدتر نیست؟ جنگ اسرائیل صهیونیست و فلسطین ناصبی، جنگ و مشغولیت دو ظالم نسبت به هم است. آیا در ادعیه نداریم که خدایا دو گروه ظالم را به یکدیگر مشغول کن؟ حال چگونه است که ما بر خلاف دستورات دینی، باید برای ناصبی کافر و مشرک دل بسوزانیم؟ ما به هیچ کشتاری راضی نیستیم؛ ولی آنچه که ناصبیان با اهل بیت علیهم السلام کردند و میکنند، بسیار دلخراش تر است. در عصر غیبت، وظیفه ما چیست؟ تمام هم و غم ما باید معطوف باشد به امر مولانا صاحب الزمان صلوات الله علیه؛ کلام و قلم و قدم و درهم و همه و همه. حتی در منبر محرم سیدالشهداء، بعد از ذکر مصائب باید گریز زد و رسید به ثمره عالم خلقت، یعنی بقیة الله الاعظم. همه چیز و همه کس، فقط ذکر و یاد او و دعا برای فرج و سلامتی او باید باشد. ✔️ پاسخ: در اسلام دو مقوله وجود دارد؛ یکی هدایت و ضلالت، و دیگری عدالت و ظلم، یا قسط و جُوْر. احادیثی که مکرّر از پيامبراكرم و ائمّه علیهم‌السّلام، در مورد امام عصر ارواحنافداه رسيده، رسالت مهمّ آن حضرت را بر پا کردن قسط و عدل معرّفی کرده است: يَمْلَأُ الأَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً؛ كَما مُلِئَتْ ظُلماً وَ جَوراً. ◻️فرق است بين این بحث که امام عصر ارواحنافداه، ظلم و جور را از میان می‌برند و عدالت و قسط را برقرار می‌کنند، با این بحث كه آن حضرت همه‌ی مردم را حول محور اسلام جمع می‌کنند و اسلام، دین حاکم بر جهان می‌شود و پیروان ادیان آسمانی یا اهل کتاب، قدرتی در دست نخواهند داشت. (گرچه آنان برطبق همان حکم الهی، می‌توانند پیرو مسیحیّت يا يهوديّت و ... باقی بمانند؛ امّا اقتداری نخواهند داشت و شعار اسلام، یعنی شهادت به یگانگی خدا، شهادت به رسالت پیامبراکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم و شهادت به ولايت اهل‌بیت علیهم‌السّلام، مسلّط بر جهان خواهد بود.) ↩️ بنابراین، عدالت و ظلم، و هدایت و ضلالت دو مقوله‌ی متفاوتند. عدالت به‌عنوان یک ارزش و ظلم به عنوان یک ضدّ ارزش، معيار ارزيابی‌های دین است. در مورد پیامبران، قرآن فرمود: ما پیامبران را فرستادیم، تا مردم به رهبری آنان، برای استقرار عدالت قیام کنند. عدل و ظلم، معیاری محوری است و نباید آن را نادیده گرفت. استاد مهدی طیّب ادامه دارد…. ‍ ⁉️ پاسخ به یک شبهه (بخش دوم و پایانی) 🔲 عدل و ظلم آنقدر مهم است که حتّی ايمان و شرک نیز، وقتی در فرهنگ قرآن می‌خواهد مورد ارزیابی قرار گیرد، دلیل بد بودن شرک، ظلم بودن آن معرّفی می‌شود؛ آنجا که می‌فرماید: إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ؛ یعنی عدل و ظلم، یک ارزش و ضدّ ارزشِ مسلّطند؛ حتّی در ارزیابی هدایت و ضلالت. راه هدایت خوب است؛ چون مقتضای عدالت است و گمراهی بد است؛ چون مقتضای ظلم است؛ حال، در حوزه‌ها و لایه‌های مختلف وجودی انسان. ↩️ دو فرد کافر را در نظر بگیریم که پیرو یک مذهب هستند؛ یکی ستمگر و اجحاف‌گر است و دیگری، ستمدیده و مظلوم و مورد اجحاف‌. یک فرد مسلمان در برابر این دو کافر، قطعاً دلش به‌سمت فردی است که تحت ستم، ظلم و جُوْر قرار گرفته است و قدمش در جهت دفاع از اوست. فرض کنیم دو گروه وهّابی، ناصبی یا دو گروه یهودی دارند با هم می‌جنگند؛ یک گروه زورگو، قلدر، قاتل، جنایتکار، غاصب و ستمگر است و طرف مقابل، ضعیف است و نمی‌تواند از حقّ خود دفاع كند. در این مثال، هر دو گروه، گمراهند و دارند به راه باطل می‌روند؛ امّا وقتی با هم درگیر می‌شوند، روحیّه‌ی ایمانی در مکتب قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السّلام به ما می‌آموزد که حامی مظلومِ ستمدیده باشیم. چنان‌که در احادیث داریم: مَنْ سَمِعَ رَجُلاً يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ: کسی که بشنود رجلی، نه مؤمنی، نه مسلمی، نه خداشناسی و نه حتّی موحّدی؛ خیر! یک انسان، یک بشر ندا می‌دهد که ای مسلمانان! به داد من برسید، اگر آن شخص پاسخ او را ندهد، دعوت او را اجابت نکند و به یاری او برنخیزد، مسلمان نیست. ↩️ حال، براساس آنچه گفتیم، می‌توانیم به شبهه‌ی مطرح‌شده پاسخ گوییم. در این شبهه، همه‌ی فلسطینیان، سنّی ناصبی خوانده شده‌اند. اوّلاً، احادیثی که در نحوه‌ی تعامل با اهل‌سنّت صادر شده است، از جمله توصیه‌های امام عسكری علیه‌السلام، نشان می‌دهد اینکه در بعضی روایات منسوب به ائمّه علیهم‌السّلام آمده است كه همه‌ی کسانی که ولایت و خلافت ائمّه علیهم‌السّلام را قبول ندارند، ناصبی هستند، مقصود از ناصبی، کسی نیست که به اهل‌بیت علیهم‌السّلام دشنام می‌دهد و به جنگ با آنان قیام می‌کند. بنا به نقل، امام عسکری علیه‌السلام قریب به این مضمون فرمودند: در نمازهای جماعت اهل‌سنّت شركت كنيد. اگر بيمار شدند، عيادتشان كنيد. اگر از دنيا رفتند، جنازه‌شان را مشایعت کنید.