#سیره_شهدا
🌷| رزمنده حسابی خسته بود و از بی خوابی گلایه می کرد.
حاج احمد او را تا سینه کش خاکریز بالا برد و جایی را در روبرو ، در آسمان سمت غروب نشان داد
گفت :
ببینم بسیجی ! می دانی آنجا کجاست ؟!
آنجا انتهای افق است ،
من و تو باید این پرچم خودمان را آنجا بزنیم ،
در انتهای افق ...
هر وقت آنجا رسیدی و پرچم خود را کوبیدی ، بعد بگیر بخواب ،
ولی تا آن وقت ، نه ...!!! |🌷
#جاویدالاثرحاج_احمد_متوسلیان
🌷🌷
@syed213