یک دل‌نوشته روی این عکس سید عزیز و دوست‌داشتنی نوشتم اما نت قطع شد و پرید. بعد از سال‌ها فی‌البداهه چند بیتی نوشتم (تقریبا 20 سال است که حتی یک بیت شعر را هم ننوشته‌ام و همه مثل آب جاری می‌روند) و نمی‌دانم چه حکمتی بود که ثبت نشد. این بعد از ظهر جمعه... آن بعد از ظهر جمعه و آن خبر تلخ و جانگذاز و آن لحظه‌ای که اشک در چشمانم خشک شد و بغض راه گلویم را بست و دستم به نوشتن نرفت و ذهنم برای ردیف کردن کلمات و ساخت جملات یاری‌گر نبود. انگار نوشتن و گفتن این روزها سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود و تا صبح پیرزوی چنین خواهند شد. @SyrianKhabar