▫️شب گذشته که این مطلب را نوشتم، برخی از دوستان پیغام دادند و نکاتی را مطرح کردند که بنده هم پاسخهای لازم را دادم. بنده به شدت اعتقاد به آزادی بیان دارم و معتقد هستم که هر کسی اجازه دارد دیدگاههای خودش را بگوید، اما این آزادی بیان یک چارچوب هم دارد و آن هم اصل «رعایت امنیت ملی» کشور است. یعنی در این چارچوب ما همه وظیفه داریم که رفتار کنیم، شما حتی اگر نقدی هم به حاکمیت دارید نباید مسائل را با هم قاطی کنید و امور را به سمتی ببرید که با امنیت ملی شما در تعارض باشد. این موضوع در همه کشورهای جهان امری پذیرفته شده است و امروز و در اوج اختلافات میان دمکراتها و جمهوریخواهان، این دو حزب در مورد کلیات سلطه بر جهان توافق دارند.
▫️بندهی نوعی، در مورد برخی موارد در سیاست داخلی کشور نقد دارم و بارها هم نوشتهام و هیچ ابایی هم از گفتن و نوشتن این مطالب ندارم. اما این نقد را هیچ وقت اجازه ندادهام که به مخالفت عینی و عناد برسد. با نقد منصفانه و مشفقانه هم به شدت مخالفم و آن را نقد نمیدانم اما وقتی شما میآئید و خواستار همراهی با دشمنی میشوید که 40 سال است کشور را به بدترین شکل ممکن تحت فشار قرار داده و از هیچ جنایتی مضایقه نکرده، دقیقا کجای این معادله «رعایت امنیت ملی» قرار گرفتهاید؟ این روزها، رژیم صهیونیستی دارد از کوپنهای امریکا بهنفع خود استفاده میکند و شاهد عادیسازیها میان پایتختهای عربی و تلآویو هستیم.
▫️در آن مطلب، آقای کارشناس خواستار شکلگیری یک «توازن بین قدرتهای منطقهای» شده بود که به زعم او بتواند از دل آن رژیمی بیرون بیاید که «نظم نوین منطقهای» را در «دوران گذار» شکل دهد. از شب گذشته تا این لحظه هر چه فکر میکنم این سه مولفه چگونه میتوانند کنار هم قرار بگیرند، عقلم به جایی قد نمیدهد. ما سه دهه است تلاش کردهایم تا به این نقطه برسیم، اما چهار دهه است تلاش کرده تا ما را زمین بزند، کشورهای عرب منطقه هر راهی را که بتوانند با آن ما را زمین بزنند امتحان کرده و شکست خوردهاند و بهعنوان آخرین راه، سراغ رژیم صهیونیستی رفتهاند، ما چگونه میتوانیم در این «نظم نوین منطقهای» به باور مدیر مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری، با رژیم صهیونستی در یک ائتلاف به سر ببریم؟
▫️چند روز پیش در ضمن یکی از یادداشتها به بروز اختلالات در نظم فعلی اشاره کرده و گفتم از درون این اختلالات و به هم ریختگیها قدرتهای جدیدی پیدا خواهند شد. پیش از این هم بارها نسبت به بازی جدید در عرصه بینالمللی، فارغ از نظم موجودی که بر پایه تفکرات لیبرالیسم غربی شکل گرفته، گفته بودم اما به نظر شما در صورتی که میشود بهعنوان یک ابرقدرت ظهور کرد، چرا باید در بازی امریکا قرار گرفت؟ آیا فکر کردهاید که رفتارهای امریکا در منطقه برای چیست و چه اهدافی پشت آن نهفته است؟ چرا امریکا به شدت دنبال تقویت رژیم صهیونیستی و آشتی عربها و صهیونیستها است؟
▫️در رابطه با رژیم صهیونستی، وجود این رژیم در منطقه آسیای غربی در واقع وجود یک پایگاه دائمی برای امریکا به شمار میرود. بهنظر میرسد که تصمیمگیران در واشنگتن بر آن هستند تا با تقویت این رژیم و پیوند آن با کشورهای عربی، محوری ضدایرانی تشکسل داده و به این سمت بروند که جای امریکا را در آینده پر کنند. به همین دلیل است که امریکا به شدت تلاش دارد تا رابطه رژیمهای عربی با رژیم صهیونیستی را عادیسازی کرده و به سمتی برود که خطری کوتاهمدت و میانمدت (در طولانی مدت هیچ کسی نمیتواند تضمین دهد قرار است چه اتفاقی روی دهد) این رژیم را تهدید نکند.
▫️موضوع معیارهای دوگانهای که امریکا با آن دارد با دنیا صحبت میکند، از همینجا نشأت میگیرد و نمیخواهد جای دوری برویم. برای امریکا سیاست اصلی بر این مبنا استوار است که در حالی که ائتلافی عربی – عبری علیه محور مقاومت شکل میدهد و این محور را با کمکهای اقتصادی و حمایتهای سیاسی تقویت میکند، با اعمال تحریمهای سنگین و کمرشکن با استفاده از ظرفیتهای درونی خود و همچنین ظرفیتهای بینالمللی طرف مقاومت را تضعیف کرده تا توان مقابله با این محور را نداشته باشند. حقوق بشر و مسائل آن، یکی از ابزارهای اعمال قدرت امریکا به شمار میرود.
▫️ائتلاف منطقهای که ایران شکل داده به تنهایی برای تعامل با ائتلاف امریکایی کفایت میکند. چه به لحاظ نیروی انسانی، چه به لحاظ نیروی فکری و چه به لحاظ راهبردی و جغرافیا، محور همراه ایران از محور امریکایی قدرتمندتر است و به همین دلیل بنده نسبت به این تقابل باوجود همه فشارها امیدوارم. به همین دلیل تاکید دارم در این زمینه باید دقت بیشتری کرد و با درک منافع ملی و موقعیت کشور حرف زد...
@syriankhabar