🔳 باخت در حوزه رسانه و کنترل افکار ایرانیها توسط دشمنان/2
🔸رسانه هم مانند مردان قدرت در ایران، 42 سال است در حال تکرار شدن هستند، انگار در این کشور 85 میلیون نفری فقط چند صد نفر هستند که سزاوار وزارت، نمایندگی، ریاست و مملکت داری هستند و اگر باز هم در این زمینه اتفاقی افتاده و کسی وارد عرصه حکومت شده، باید نگاه کنید که به کدام جریان قدرت یا کدام فرد در قدرت وصل بوده است. در حوزه رسانه، چند سال است که دارم مینویسم ما قافیه را به دشمن باختهایم و خود آقایان هم با علم به این موضوع، قضیه را رها کرده و به دکانداری مشغول هستند. هیچ فکر نکردند که چرا به این روز افتادیم و مغز ایرانیها در کنترل دلارهای سعودی و افکار صهیونیستی است؟
🔸در حوزه دیپلماسی عمومی چنان ضعیف عمل کردهایم که باورش سخت است و آقایان حاضر نیستند ابعاد این باخت بزرگ به دشمن در حوزه رسانه و افکار عمومی را بگویند و فقط به خودشان میگویند: «مشکلی نیست، انشاءالله این هم میگذرد» اما مگر دشمن دست بردار است؟ از جنگ نرم به جنگ رسانه رسیدیم، به جای تولید محتوا برای قانع کردن مردم، برای توضیح دادن به مردم، به جای رفتن به سراغ کار اقناعی و قانع کردن ملتی که رعیت این حکومت محسوب میشوند فقط سیاست قفل و بند، بستن و حذف را در پیش گرفتند. نتیجه این کار را امروز میبینید که در بیشتر خانههای مردم ایران، به جای تلویزیون ایران، بیبیسی، من و تو، سعودی اینترنشال، صدای امریکا و به جای فضای مجازی داخلی به سراغ محتوای تولیدشده در خارج از کشور دیده میشود!!
🔸آیا این فاجعه نیست؟ چه کسی یا کسانی مسوول این فاجعه هستند؟ وقتی یک آقای بسیار نامربوطی را که چون تخم و ترکه فلان فامیل آقای فلان است به عنوان رئیس بخش رسانهای کشور منصوب میکنند و او اجتهاد به خرج میدهد و فردی را که میلیونها ایرانی دوست دارند، حذف میکند انتظار دارید مردم به این مدیریت رسانه اعتماد کنند؟ این فرد بیاید و در یک انتخابات و نظرسنجی آزاد با منی که کسی نمیشناسد رقابت کند، ببینید من رای میآورم یا او؟ نتیجه این مدیریت میشود این که مردم روز به روز بیاعتمادتر میشوند. یک نفر در این سالها سوالی نپرسید که شاخصه انتخاب مدیران رسانهای کشور، چیست؟
🔸یک بار نوشتم که برد صدا و سیمای حکومتی ایران فقط داخل مرزهای کشور است، فقط به درد تخریب میخورد و هیچ ارزشی برای ایجاد هنجارها ندارد، فقط بنگاه و دکانی شده تا عدهای که هیچ علاقهای به نظام ندارند فربهتر شوند و پولهای آنچنانی در بیاورند... دهها شبکه تلویزیونی و رادیویی در کنار دهها مرکز تبلیغاتی دیگر فقط در حال هدر دادن پول هستند و هیچ خروجی معناداری ندارند. به اندازه قاره آسیا خبرگزاری و به اندازه کل دنیا سایت خبری داریم اما به اندازه یک هزارم سایت الجزیره عربی هم کارکرد و خروجی وجود ندارد. هر نهاد و سازمانی رسیده مقداری پول گذاشته و خبرگزاری تدارک دیده که شاید روزی 50 نفر هم آن را نبینند! بعد هم انتظار داریم که دشمن بر ما غلبه نکند.
🔸در طول این سالها، چند نفر را در حوزه رسانه تربیت کردیم؟ چه چهرههای تحلیلگر و اثرگذاری را وارد عرصه کرده و به جامعه معرفی نمودیم؟ یک شبکه «بینالمللی» خبر وجود دارد که گاهی اوقات سه روز از دنیا عقب است و هیچ خاصیتی ندارد، در حالی که دنیا را آب برده، مدیران آن را خواب برده و وقتی هم برایشان مینویسی، گلایه میکنند که چرا نوشتهای! صدا و سیمایی با کارشناسان تکراری و حرفهای بسیار تکراریتر، با تحلیلهای آبکی که خروجیاش برابر با صفر است و عملا ویترینی شده برای دیدن چند نفر خاص که مردم دیگر حالشان از این چند نفر به هم میخورد.
🔸بله، ما در حوزه رسانه ضعیف، ناتوان، عقب مانده و عقب افتاده هستیم چون رسانه رسمی کشور نماینده یک اقلیت بسیار اندکی از جامعه بود و آن اکثریت که میبینند دیده نمیشوند و فقط دارند از این تریبون برای آن اقلیت تبلیغ میشود آن را سه طلاقه میکنند. چرا رسانهای که با پول همه مردم ایران اداره میشود فقط باید صدای یک عده باشد؟ چرا همیشه تلاش کردهاند که فقط همین عده را راضی نگه دارند؟ هیچ فکر نکردند که آن اکثریت که هیچ جایی در رسانه رسمی و انحصاری کشور ندارند به سراغ دیگران میروند؟ واقعا کسی شجاعت دارد این نکات را برشمرده و راست و حسینی بیاید و به آن اشاره کند؟
☑️در پایان باز هم تاکید میکنم، با این مدیریت در حوزه رسانه نه تنها به جایی نمیرسیم که باید همه چیز را بگذاریم و برویم. حکومتی که نتواند ملتش را اقناع کند و به لحاظ فکری آن را تغذیه کند، شکستی بزرگتر از شکست در میدان نبرد خورده است.
@syriankhabar