سلام استادبزرگوار. خانمی هستم 40ساله دارای دوفرزنددختر17و9ساله که حاصل20سال زندگی مشترک است.تحصیلاتم سوم راهنمایی وهمسرم درس میخونه برامهندسی عمران.همسرم سوادش مثل من بوده بعدشروع کرده به درس خوندن. درخانواده مذهبی بدنیاامدم ولی همسرم درخانواده ی که محرم ونامحرم براهم فرقی نداره بوده. بعدازازدواج متوجه شدم که همسرم بددل وشکاک است وتاالان که چندسال است هردفه بدترشده.ومن نتونستم بروم مشاوره جای. مابافامیل رفت وامددرسالی دوبارداریم ولی همونم بعدرفتن به مشکل میخوره واین قضیه نسبت به شوهرخواهرهای من خیییلی بیشتراست وصحبت کردن من باانهادرحداحوال پرسی است نمیدونم چکارکنم خیلی برام عذاب اورشده که اینجوتهمتهابه من میزنه وفکرای بدی میکنه راجب من و بعدکه دعوامیکنیم خودش پشیمون میشه هردفه میگم میرم پیش خانوادم وابروش میبرم ولی نمیتونم ومیشینم زندگی میکنم به امیدروزی که خوب بشه لطفاراهنمایم کنیداستادبزرگوار🙏 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما بانوی بزرگوار این که در این ۲۰ سال با شکاکیت آن کنار آمده اید و سختی های آن را تحمل کرده اید، بسیار جای تقدیر دارد، و از بابت تحمل این سختی ها نزد خداوند ماجور هستید، ان شاالله. قطعا خود شما طی این ۲۰ سال، در برخورد با همسر تجاربی کسب کرده اید، این که چطور کار ها را پیش ببرید که ایشان کمتر دچار بدبینی شوند و خود شما هم کمتر اذیت شوید و ... یا این که چه اقدامات یا حرف هایی باعث شده شکاکیت ایشان شدیدتر شود و بحث جدی تری بین شما شکل بگیرد، بنابراین تجارب خود را مهم تلقی کنید و در شیوه برخورد خود با همسر از تجارب مثبت استفاده کنید. متاسفانه در فضای خانوادگی که ایشان در آن بزرگ شده، چون شاهد آسیب بسیاری از روابط و کار ها بوده اند، این نگرانی همیشه با ایشان همراه هست... تصور کنید که همسر شما خدای نکرده یک بیماری جدی جسمانی مثل سرطان و ... داشتند، خب در این شرایط خانواده این فرد و اطرافیان با این که به خاطر بیماری همسر حقیقتا زحمات زیادی میکشند و سختی هایی را متحمل میشوند اما به خاطر رضای خدا با او همدلی میکنند و به او رسیدگی میکنند چون متوجه هستند که خود فرد بیمار بیش از اطرافیان درد و رنج تحمل میکند، در مسائل و اختلالات روانشناختی مثل بدبینی در افراد هم همین طور هست، اطرافیان و خانواده فرد بدبین واقعا سختی هایی را تحمل میکنند اما خود فردی که دچار بدبینی است، بیش از همه رنج میکشد اذیت میشود چون همه چیز با بدترین حالت ادراک میکند و از پشت شیشه سیاه میبیند. البته این که بعد از جر و بحث ایشان خودش دچار پشیمانی میشود، باعث میشود رنج بیشتری را هم تحمل کند که ناشی از شرم و خجالت از برداشت و برخورد نادرستشان با شما بوده. در هر حال درمان کاملی برای بدبینی نیست اما میتوان با رعایت برخی نکات، جر و بحث ها و بدبینی ایشان را کاهش داد و کاری کرد که هم شما و هم ایشان کمتر اذیت شوید. اول اینکه هیچ چیز پنهانی از همسر خود نداشته باشید، هر کاری که میخواهید انجام دهید قبلش با ایشان در میان بگذارید، حتی کار های جزئی و پیش پا افتاده. مواردی مثل گوشی و ... شما یا رمز نداشته باشند یا همسر شما از رمز گوشی اگاه باشد، البته همیشه به همسران توصیه میشود که گوشی همدیگر را چک نکنند اما افرادی که ذهن بدبین دارند اگر چیزی از آن ها پنهان شود، هزاران فکر منفی درباره آن میکنند. همچنین اگر مسئله ای رخ داده که ممکن است اگر ایشان بفهمد عصبانی یا ناراحت شوند بهتر هست خودتان پیش دستی کنید و مسئله را با ایشان در میان بگذارید و البته به طور کامل برای ایشان توضیح دهید که افکار منفی کمتری به دهنشان خطور کند، ممکن است همان لحظه عصبانی بشوند یا داد و بیداد کنند اما اگر شما پنهان کاری کنید و خودشان پی به قضیه ببرند تا مدت ها درگیر میشود و واکنش ایشان و بدبینی ایشان له مراتب بدتر خواهد بود. در مسائلی که همسر شما روی آن ها حساس هستند، از قبل با هم گفت و گو کنید و توافق کنید که چگونه رفتار کنید، ممکن است شما طوری رفتار کنید که از نظر خود شما درست است و مشکلی از نظر شرعی هم نداشته باشد اما همسر شما به خاطر بدبینی که دارند روی آن رفتار حساس شوند، پس بهتر هست در مورد مسائلی که معمولا موجب جر و بحث بین شما میشود، حتما از قبل با هم گفت و گو کنید، مثلا در بحث ارتباط و چگونگی صحبت با مرد های دیگر، قبل از مهمانی با هم توافق کنید. به ایشان بگویید همان طور که خود شما میدانید، من در خانواده مذهبی بزرگ شدن و رعایت حدود شرعی و حدود محرم و نامحرم برای من اهمیت زیادی دارد و خود من اهل رعایت های دینی و شرعی هستم، منتها چون ناراحتی شما برای من آزاردهنده هست و نمیخواهم رفتاری داشته باشم که شما ناراحت شوید ...