#خاطرات_رهبر_انقلاب ۵۹
دست غیبی در همهي کارها دارد ما را هـدایت و پشتیبانی میکنـد.
در حادثهي مـدرسهي فیضـیه و سـپس در قضـیهي پانزده خرداد، عـدهیی میگفتنـد فایـدهیی ندارد، بیخود معطلید؛ آنها چند برابر شـمایند! بعد هم که در سال ۴۳ امام (رحمهالله) را تبعیـد کردند، باز این طرز فکر در بعضـی از این افراد راسـخ شـد و گفتند امام بیجهت زحمت میکشـند و تلاش میکنند؛ ایشان به جایی نمیرسـند! در حقیقت اگر کسـی بخواهد با عقل و منطق معمولی محاسبه کند، همین نتیجه را میگیرد؛ ولی آن چیزي که امام را وادار میکرد که علیرغم همهي این حرفهـا، امیـدش را از دست ندهـد و به حرکت خـود ادامه دهـد، انجـام تکلیـف الهی بود. او معتقـد بود که این انقلاب را یکدست غیبی هـدایت و پشتیبانی میکنـد و ما نبایـد به دنبال نتیجهي کار خود باشـیم. در همین خصوص خاطرهیی در ذهنم مانـده است که نقـل میکنم: «چنـد روز قبـل از پایان سال ۶۵ که خـدمت امـام بـودیم، چون یکی از روزهـاي فروردین ۶۶ با
ولادت یکی از ائمه (علیهالسلام) مصـادف میشـد، من و آقـاي هاشـمی رفسـنجانی وحـاج احمـد آقا اصـرار کردیم که ایشان در حسـینیهي جماران با مردم دیداري داشـته باشـند. امام اسـتنکاف کردند و قاطع گفتند: حالش را ندارم. من در ایام نوروز به مشـهد رفته بودم و آقاي هاشـمی هم از جبهه دیـدار داشـتند. در همان روزها، ناگهان قلب امام مشـکلی پیـدا میکنـد وچون حاج احمـدآقا -که حق بزرگی بر گردن همهي ملت دارد و امـام را در این چنـد سـال حفظ کرد - همهي وسایل را براي بهبود امام(رحمهالله) مهیا کرده بود، فوراً به وضـعیت جسـمی ایشان رسیدگی شد و خطر برطرف گردید. وقتی در بیمارستان بر بالین ایشان حاضر شدم، عرض کردم:چه قدر خوب شـد که آن شب اصـرار مـا را براي ملاقـات بـا مردم نپذیرفتیـد؛ و الّا اگر خبر این ملاقـات اعلام میشـد، مردم به زیارت شـما میآمدنـد و آن وقت شـما با این حال نمیتوانستیـد مردم را ملاقات کنیـد و انعکاس آن در دنیا خوب نبود. این کار شـما، خواسـت خداونـد و کمک الهی بود و در آن زمان تصـمیم بجایی گرفتیـد. ایشان در پاسـخ من گفتند: آن طورکه من فهمیدم، مثل این که از اول انقلاب تـا حالا، یک دست غیبی در همهي کارها دارد ما را هـدایت و پشتیبانی میکنـد.» واقعاً همینطور است؛ و الّا محاسـبات معمول سیاسی، اقتصادي و محاسباتی که براساس آن دنیا دارد اداره میشود، این نتایج را به دست نمیدهد.
آن چیزي که امام را بر هـدایت و اداره و رهبري ملت ایران و انقلاب عظیمش قادر میکرد، عبارت بود از ارتباط با خـدا و اتصال و توجه و توکل به او. او واقعاً عبـد صالـح خدا بود. من هیچ تعبیري را بهتر از این براي امام(رحمهالله) پیدا نمیکنم.
سـخنرانی در مراسم بیعت فرماندهان و اعضاي کمیتههاي انقلاب اسلامی ۶۸/۳/۱۸
#خاطرات
#سید_علی_خامنه_ای
#تبیین
@t_manzome_f_r