. غرب آزادی را چگونه تعریف می‌کند؟ . تو آزادی... آزادی مخالف فکر کنی، مخالف عمل کنی، آزادی که بپذیری، آزادی که نپذیری، آزادی طرفدار باشی، آزادی طرفدار نباشی، آزادی که مسیر، رسم و مرامت را انتخاب کنی! اصلا غربی ها در تعریف آزادی می گویند: تو آزادی تا جاییکه به آزادی دیگران آسیب وارد نکنی! . اما آزاد نیستی توهین کنی آزاد نیستی به زور نظرت را تحمیل کنی آزاد نیستی سر دیگری داد بزنی آزاد نیستی ناسزا بگویی آزاد نیستی اجبار کنی تا همه شبیه تو باشند آزاد نیستی به زور همه را همراه کنی و اگر کسی حاضر به همراهی نشد، به او آسیب بزنی. آزاد نیستی برای اعتصاب زورکی، آزاد نیستی برای کشتن مشروع . چرا؟ چون تو با این کارها به آزادی دیگران آسیب زده ای و با شعار آزادی، علیه آزادی عمل کرده ای! این عین استبداد است. مستبدین کوچولو که هنوز به قدرت نرسیده اند. در این مدت، ایرانیان خارج از کشور که در سرزمین آزادی زندگی می کنند نسخه ها و رفتارشان قتلگاه آزادی بود. روی کاغذ آزادی را اینگونه تعریف می کنند اما در عمل قاتل آزادی‌اند!