.
فقط یکبار گریه کردم
ستارخان در خاطراتش میگوید:
من هیچوقت گریه نکردم، چون اگر گریه میکردم آذربایجان شکست میخورد و اگر آذربایجان شکست میخورد ایران شکست میخورد.
اما یک بار گریستم و آن زمانی بود که ۹ ماه در محاصره بودیم بدون آب و بدون غذا
از قرارگاه آمدم بیرون، مادری را دیدم با کودکی در بغل کودک از فرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت و باضعف شدید بوته را با خاک ریشه میخورد
گفتم الان مادر کودک مرا ناسزا میدهد و میگوید لعنت به ستارخان.
اما مادر، فرزند را در آغوش گرفت و گفت:
"اشکالی ندارد فرزندم، خاک میخوریم، اما خاک نمیدهیم."
آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد.
✍ اما حیف که الان کسانی در راس دولتند که حاضرند خاک بدهند و به جاش در غرب فقط نفس بکشند، روحتان شاد ستارخان های این مرز و بوم
#وعده_صادق۳_مطالبه_ملی #استیضاح_پزشکیان
🇮🇷کانال تبیین برای بیداری و آگاهی
لطفا با دعوت از دوستان خود با لینک زیر همراه ماباشید.ب
http://eitaa.com/taaben