. . احساسِ بی دولتی در جنگ اقتصادی . ابتدا به اعداد و ارقام دقت کنید. از ساعت ۱۳:۳۲ تا ۱۳:۳۹ چه اتفاق و فرآیند منطقی در اقتصاد ایران رخ داده است که فلان کانال تلگرامی تعیین کننده قیمت در فلان کشور همسایه ما نرخ ارز را این چنین بالا می برد! طبیعتا نباید دنبال دلایل اقتصادی بود. اینکه آمریکا شرکت های عراقی که به ایران دلار می رساندند را تحریم کرده است، اینکه فلان کشور همسایه به مرکز جنگ ارزی علیه ایران تبدیل شده است‌. اینکه تحولات چهار ماه اخیر در رساندن به این اجماع نقش داشته است، همگی یعنی دلایل این افزایش دلار اقتصادی نیست و باید جای دیگری به دنبال ریشه یابی بود. اگر بپذیریم این یک جنگ نابرابر است. بلافاصله این سوال پیش می آید که دولت در این جنگ نابرابر کجاست؟ کارویژه دولت ها پیش بینی و پیش دستی کردن است. جلوگیری و مانع شدن است. اینکه مردم در بحران‌ها احساسِ بی دولتی کنند از سقوط ارزش پول ملی نیز زیانبارتر است. مردم ما می دانند این افزایش قیمت علت اقتصادی ندارد، دولت نمی دانست!؟ اگر میدانست می بایست پیش گیری میکرد. باید قاطع باشد. اساس نهاد دولت برای همین اعمال قاطعیت در بحران هاست. ۱. پروژه پس از مهسا امینی و آن آشوب بزرگ ۲. پروژه سقوط ریال در ظرف چند روز و چند ساعت و چند دقیقه به یک نتیجه ختم خواهد شد: کشاندن ایران میز مذاکره و تحمیل اراده شان. ملت پروژه اول را با آن مهندسی پیچیده شکست داد‌. اما حال وظیفه دفاع از ارزش پول ملی با دولت است. ابزار اعمال قدرت و قاطعیت در دست دولت است. در این لحظات دولت می بایست سپر و مدافع ملت باشد‌. به مردم توضیح دهید طرف مقابل چکار کرده است.