بسم الله الرحمن الرحیم
پرونده ویژه قضیه فلسطین
موریانهها
صفحه ١ از ٢
جمعه 30 آگوست 2013 (8 شهریور 1392) «جان کری» وزیر خارجه وقت آمریکا در اتاق معاهدات وزارت امور خارجه ایالات متحده حاضر شد و با قرائت بیانیهای حماسی «حمله نظامی آمریکا به سوریه» را وعده داد. «کری» و سایر مقامات ارشد وزارت خارجه آمریکا، آن روز در شرایطی به خانه خود برمیگشتند که مطمئن بودند طی دو روز آینده در تعطیلات آخر هفته، «باراک اوباما» دستور حمله را صادر خواهد کرد. این دستور اما هرگز صادر نشد؛ همان شب «اوباما» با وزیر خارجهاش تماس گرفت و «جان کری» در حالی که صبح به درخواست کاخ سفید علیه سوریه اعلان جنگ کرده بود، ناباورانه این جمله را از رئیسش شنید: «صبر میکنیم.»
اوباما سعی کرد ماجرا را آبرومندانه جمع کند؛ فردای آن روز، او به جای صدور فرمان اجرائی برای آغاز حمله، این تصمیم را به موافقت کنگره آمریکا موکول کرد در حالی که میدانست موافقتی در کار نخواهد بود. این یک بهانهتراشی قانونی برای انصراف از حمله بود در حالی که حقیقت ماجرا از زبان «ویلیام برنز»، قائممقام وقت وزارت خارجه آمریکا چیز دیگری به نظر میرسید: «اوباما نگران گرفتار شدن در باتلاق دیگری در خاورمیانه بود.» حدس «برنز» درست بود. آنطور که یک سال بعد فاش شد؛ افسران ارشد ستاد مشترک ارتش آمریکا توانسته بودند با هشداری دقیقه نودی اوباما را نسبت به خطرات تصمیم ماجراجویانهاش آگاه کنند. آنها گفتند: «این طرح [حمله به سوریه] میتواند به جنگ وسیعتری در خاورمیانه منتهی شود.» این جمله کابوسی بود که نه فقط آمریکا بلکه سایر متحدانش هم از آن فرار میکردند. نمایندگان مجلس انگلستان به عنوان متحد راهبردی و قدیمی آمریکا از ترس همین کابوس، اختیار اقدام نظامی را از «جیمز کامرون» نخستوزیر وقت این کشور سلب کردند و فرانسویها نیز از ترس همین شرایط پا پس کشیدند. کابوس «گسترش درگیری در غرب آسیا» هنوز هم دست از سر آمریکا بر نمیدارد.
تا قبل از 7 اکتبر 2023 (15 مهر 1402) قرار بود آمریکا با تغییر نقش سنتی خود در غرب آسیا، رویکردی تازه را آغاز کند. عادیسازی روابط کشورهای منطقه با اسرائیل، تشکیل ائتلافهای جدید بر همین مبنا و یکپارچه کردن منافع اقتصادی این کشورها با رژیم صهیونیستی از رهگذر مشارکت در پروژههای مشترک، از اجزای این رویکرد بود. تنها چند روز پیش از 7 اکتبر 2023 (15 مهر 1402) «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا در مقالهای برای مجله «فارن افرز» نوشت: «این رویکرد قاعدهمند، منابع را برای دیگر اولویتهای جهانی آزاد میکند، خطر درگیریهای جدید در خاورمیانه را کاهش میدهد و تضمین میکند که منافع ایالات متحده، به شکلی بسیار پایدارتر حفظ شدهاند.» قرار بود آمریکا از درگیریاش در غرب آسیا با هدف تمرکز بیشتر بر شرق آسیا بکاهد و همزمان منافع خود را در این منطقه به واسطه جایگزینی نقشاش با رژیم صهیونیستی، کسب کند. 7 اکتبر 2023 (15 مهر 1402) «حماس» بزرگترین چوب را لای چرخ
سیاست خارجی آمریکا گذاشت. حالا ایالات متحده خود را در ابتدای نزاعی میبیند که فکر میکرد به انتها رسیده است و هراس از گسترش آن ذهن مقامات آمریکایی را بیش از هر چیز درگیر کرده است.
تنها یک روز از 7 اکتبر گذشته بود که یک مقام ارشد آمریکایی به رویترز گفت: «هیچ نشانهای مبنی بر دست داشتن ایران در حمله حماس به اسرائیل وجود ندارد.» روز بعد سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی نیز در اظهاراتی مشابه گفت: «ما هیچ مدرک یا مدارکی نداریم که
[نشان دهد] ایران پشت آن [عملیات طوفانالاقصی] بوده است.» اظهاراتی از این دست پیش از موضعگیری رسمی ایران و در اولین روزهای پس از درگیری، در سطوح مختلف مقامات آمریکایی و اسرائیلی به مراتب تکرار شد. آمریکا و اسرائیل عجله زیادی داشتند تا اعلام کنند ایران نقشی در عملیات حماس نداشته است. دلیل این عجله را شاید «سیمون تیسدال» بهتر از هر کس دیگری در یادداشتش برای گاردین گفته باشد: «ترس آنان این بود و میخواستند از رویارویی تمامعیار در آن مقطع بسیار دشوار اجتناب کنند.» وقتی اولین گلولهها از سوریه و جنوب لبنان به مرزهای شمالی فلسطین اشغالی شلیک شد؛
«جاش روگین» تحلیلگر روزنامه «واشنگتنپست» در مصاحبه با شبکه آمریکایی «ان.بی.سی»(NBC) گفت: «جبهه دوم [علیه] اسرائیل در حال فعال شدن است و این چیزی است که آمریکا به شدت از آن میترسد و به همین خاطر هم هست که برای ترساندن ایران و حزبالله، ناو جنگی میفرستد.» تقریبا همین تحلیل را «نیویورکتایمز» در یادداشت مفصلی به قلم «پیتر بیکر»، خبرنگار ارشد کاخ سفید با عنوان «بایدن از ترس تشدید تنش، به دنبال بازدارندگی ایران و حزبالله است» ارائه کرد.