به چند تا دختری که برای خدمتکاری برام آورده بودن نگاه کردم ، چشمم روی دختر مو حنایی ثابت موند خیلی بچه میزد شاید 16 سالش! لب زدم +خدمتکاری؟ با ترس سرشو به نشونه ی نه تکون داد که زن کناریش گفت _نه ارباب دختر منه! لبخند کجی زدم و لب زدم +اینو برا خدمتکاری میخوام! از فردا خدمتکار شخصی منه..بعد سمتش رفتم و ..🥵🔥‼️ https://eitaa.com/joinchat/66912871Ccd268a0f58