هدایت شده از ⚜ ذکر صالحین ⚜
⚜ ذکر صالحین ⚜ 📒 فقیری به نزد هندوانه فروشی رفت و گفت هندوانه‌ای برای رضای خدا به من بده فقیرم و چیزی ندارم ... هندوانه فروش درمیان هندوانه ها گشتی زد و هندوانهٔ خراب و بدرد نخوری رابه فقیرداد. فقیر نگاهی به هندوانه کرد و دید که به درد خوردن نمیخورد! مقدار پولی‌که‌به همراه‌داشت به هندوانه فروش داد و گفت به اندازه‌پولم به من هندوانه ای بده... هندوانه فروش هندوانه خوبی را وزن کرد و به مرد فقیر داد. فقیر هر دو هندوانه‌را روبه آسمان کرد و گفت خداوندا بندگانت را ببین... ( این هندوانه خراب را بخاطر تو داده و این هندوانه خوب را بخاطر پول...! ) ┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e