هدایت شده از A. Zare
قطعه‌ی بیش از آن که برای مردم خوانده شده باشد، برای آنانی خوانده شده است که امروز در حکومت اسلامی، جای حکمرانان و فرمانداران و مسئولانِ حکومت أمیر المؤمنین علیه السّلام نشسته‌اند. این قطعه بیش از این که از مردم دعوت کند خود را در اداره‌ی سرنوشت خویش شریک کنند -که این کار را هم می‌کند-، مطالبه‌ای مبتنی بر تاریخ از مسئولین است که از عبرت بگیرند. اهل سقیفه می‌خواستند بین حکومت و مردم فاصله بیندازند؛ اما نتوانستند و جریان تاریخ به سمت علی برگشت که حکومتش سراسر مردم‌سالاری بود. حال این ما هستیم که در نقش امام و امت، در همان امتحانی قرار گرفته‌ایم که مردم زمان أمیر المؤمنین علیه السّلام قرار گرفتند: آیا ما متفاوت عمل خواهیم کرد؟ آیا بر خلاف روزگار شهادت صدیقه‌ی طاهره، ما مردم برای اداره‌ی بهتر جامعه، در کنار امام خود و نایبش می‌مانیم؟ آیا بر خلاف حاکمان روزگار شهادت صدیقه‌ی طاهره، زعمای ما، مردم را در کنار خویش نگه می‌دارند؟ در روزگار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، مردم بودند که میدان را رها کردند و سرنوشت تاریخ به محاق رفت؛ ای کاش در روزگار ما، مسئولین مردم را رها نکنند و ما مردم نیز امام خود را رها نکنیم تا سرنوشت تاریخ یک بار دیگر به محاق نرود. مردم در حکومت اسلامی همه‌کاره‌اند؛ هم هدفند و هم وسیله. این، مهم‌ترین درس اجتماعی فاطمیه است. توپ تاریخ، امروز در زمین ماست. مردم را جدی می‌گیریم یا آن‌ها را کنار می‌گذاریم؟ طرف علی و فاطمه می‌ایستیم یا کنار دشمنانشان؟