👌   🔸. سخت، بردبار بود؛ آن‌قدر كه چیزهایی كه دیگران از شنیدنش بی‌تاب می‌شدند، او را بی‌تاب نمی‌کرد.گاهی دشمنانش در مكه رفتارهایی با او می‌كردند. ابی‌طالب، عموی پیامبر که خودش هم سعۀ صدر داشت و هم بزرگواری بسیار، یک‌فقره‌اش را که شنید، به‌قدری خشمگین شد كه شمشیرش را كشید و با خدمتكار خود به آنجا رفت و همان جسارتی را كه آن‌ها با پیامبر كرده بودند، با یكایكشان انجام داد و گفت هركدام اعتراض كنید، گردنتان را می‌زنم! پیامبر اما همین منظره را با بردباری تحمّل كرده بود. ناخن گرفتن در دین اسلام وارد شده بود؛ به‌عنوان یک‌فضیلت. بعضی‌ها می‌آمدند به مسجد، پاهای خودشان را جلوی پیامبر دراز می‌کردند؛ جلوی کسی که در تمام عمر، هرگز ندیدند در حضور دیگران پاهایش را دراز کند. در همان حال، به او می‌گفتند: «!» پیامبر، همۀ این جسارت‌ها و بی‌ادبی‌ها را، با بردباری تمام تحمل می‌کرد؛ تحمل می‌کرد تا اسلام پا بگیرد. 🆔 eitaa.com/tabyien