. باقرلو : 🟥 تحلیل شعر درس 16 فارسی ششم ، به گیتی ، به از راستی پیشه نیست 👇 ( بخوان و حفظ کن درس شانزدهم ) قالب شعر : مثنوی 👈 «به گیتی، به از راستی، پیشه نیست    ز کژی بتر، هیچ اندیشه نیست»2 جمله معنی: در جهان اندیشه و فکری مهم تر از راستی وجود ندارد و هیچ فکر و اندیشه ای بدتر از ناراستی نیست. قافیه: پیشه و اندیشه ز: مخفف از گیتی: جهان  پیشه: حرفه، شغل، کار کژی:خلاف، ناراستی  بتر: بدتر نهاد: پیشه، اندیشه آرایه: تضاد (راستی و کژی) 👈 «سخن گفتن کژ ز بیچارگی است به بیچارگان بر، بباید گریست» 2  جمله معنی: دروغ گفتن و کج حرف زدن از بدبختی انسان است و به حال انسان های بدبخت و بیچاره باید گریه کرد. قافیه: است و گریست کژ: کج، دروغ  سخن گفتن کژ: سخن خطا و اشتباه ترکیب وصفی و نهاد: سخن گفتن کژ              به بیچارگان بر: دو حرف اضافه برای یک متمم است. بباید گریست: از آن نوع فعل هایی است که نهاد آن هرکس می تواند باشد. 👈 « هر آن کو که گردد به گرد دروغ ستم کاره خوانیمش و بی فروغ» 2  جمله معنی: هر کسی که به دنبال سخن دروغ است را باید ستمکار و تاریک خواند. قافیه: دروغ و بی فروغ کو: که او فروغ: روشنایی  بی فروغ: بی نور نهاد: هر آن کو (مصراع اول)، ما (مصراع دوم) ترکیب اضافی: گرد دروغ مفعول: «ش» در خوانیمش کنایه (به گرد دروغ کنایه از دروغ گفتن) 👈 « همه راستی کن که از راستی نیاید به کار اندرون، کاستی» 2 جمله معنی: فقط به دنبال راستگویی باش چون با راستگو بودن هیچ نقص و کمبودی در کار انسان پیش نمی آید. قافیه: راستی و کاستی اندرون: داخل به کار اندرون: در کار کاستی: کمی  مفعول: راستی  نهاد: تو، کاستی  قید: همه (همیشه)                    آرایه: تضاد (راستی و کاستی) 👈 « هر آن کس که با تو نگوید درست چنان دان که او دشمن جان توست»3 جمله معنی: هرکسی با تو حرف راست نگوید بدان که دوست تو نیست و دشمن جان تو است. قافیه: درست و توست قید: چنان  ترکیب اضافی: دشمن جان  نهاد: هر آن کس، تو (جمله دوم)، او (جمله سوم) مفعول: درست، که او دشمن جان توست (برای دان) فعل: نگوید، دان، است (مضارع) 👈 « گشاده است بر ما در راستی چه کوبیم خیره، در کاستی؟» 2 جمله معنی: در راستگویی همیشه بر ما باز است، پس چرا بیهوده به دنبال دروغگویی و بدی باشیم. قافیه: راستی و کاستی خیره: بیهوده،گستاخ، بی پروا  گشاده: باز نهاد: در راستی مفعول: در کاستی حرف اضافه: بر متمم: ما                        آرایه: کنایه (در راستی را خیره کوبیدن کنایه از دروغ گفتن)   👈 « مکن دوستی با دروغ آزمای همان نیز با مرد ناپاک رای (دوستی مکن)» 2 جمله معنی: با انسان دروغگو دوستی نکن، همچنین با انسانی که اندیشه و فکر و باطن کثیفی دارد. قافیه: دروغ آزمای و ناپاک رای دروغ آزمای: دروغگو ناپاک رای: کسی که اندیشه ی بد در سر دارد. نهاد: تو ترکیب وصفی: مرد ناپاک رای  مفعول: دوستی واژه های غیر ساده: ناپاک رای، دروغ آزمای، دوستی