شهدا
🔰مرتضی ۳۰ ساله بود که به سوریه رفت و شهید شد /همسرم می گفت تو عهد و عیال منی! _همسر #شهید_مدافع_حرم_
پرسیدم: «عیال؟ شبیه اسمی که جلال آل احمد به سیمین دانشور می‌گفت؟» جواب داد: «آره دیگه. از این به بعد تو عهد وعیال منی!» خندیدم. + «آقا اهل وعیال درسته؛ نه عهد و عیال.» ـ «نه دیگه! تو از این به بعد هم عهد منی هم عیال من.» + «حالا می‌دونی من از چه اسمی خیلی خوشم میاد؟» - «نه. چه اسمی؟» + «من از بچگی عاشق اسم محمد بودم. من همیشه دوست داشتم داداشم یا شوهر آینده‌م یا بچه‌م اسمش محمد باشه. بعد من بهش بگم محمدم.» ـ «خب اسم من هم محمده. تو محمد صدا کن.» زدم زیر خنده؛ جوری که نمی‌توانستم تا چند دقیقه جلوی خنده خودم را بگیرم. گفتم: «مرتضی‌جان! درسته دوره نامزدی باید هر کاری کنی که شیرین بشی و بیشتر خودت رو توی دل طرفت جا کنی؛ ولی دیگه آخه نمی‌شه که تو اسمت مرتضی باشه من بگم محمد.» چیزی نگفت. شناسنامه خودش را باز کرد و گرفت جلوی چشم من. چشم‌هایم چهار تا شد: «محمد عبدالهی، متولد نهم اسفند سال ۶۶» بی‌اختیار گفتم: «وای محمد! نمی‌دونی چقدر خوشحال شدم. روزم با این خبر ساخته شد.» وقتی جواب آزمایش را گرفتیم گفتم: «راستی شناسنامه‌ت رو نشون دادی فهمیدم فقط چهار ماه بزرگتری‌ها. اون هم چیز زیادی نیست.» مرتضی قیافه حق به جانبی گرفت و گفت: «نه خیر! یه سال بزرگ‌ترم. من متولد ۶۶ ‌ام و تو متولد ۶۷. پس می شه یه سال.» گفتم: «خوبه تو ته ۶۶ هستی، من اول ۶۷.» خندید و گفت: «فرقی نداره؛ بالاخره من یه سال بزرگ‌ترم!» 🔸مرتضی عبداللهی اردیبهشت سال ۱۳۹۵ برای اولین بار به سوریه رفت و بعد از ۴۰ روز از این کشور برگشت. بار دوم اما مهرماه سال ۱۳۹۶ و ۳۰ ساله بود که توانست به سوریه برود و همان بار به شهادت رسید. «هواتو دارم» روایت زندگی شهید مدافع حرم مرتضی عبداللهی است که در ۳۰۴ صفحه به قلم محمدرسول ملاحسنی نوشته و توسط انتشارات شهید کاظمی چاپ و منتشر شده است شادی روحش صلوات ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●