ملانصرالدین کفشش را برای تعمیر نزد پینه دوز برد. پینه دوز گفت: فردا برای تحویل کفشهایت بیا. ملا با ناراحتی گفت: اما من کفش دیگری ندارم که تا فردا بپوشم. پینه دوز: می توانم یک جفت کفش مستعمل تا فردا به تو قرض دهم. ملا فریاد کشید: چی؟ من کفشی را بپوشم که قبلا پای کسی دیگر بوده؟ پینه دوز: حمل افکار و باورهای دیگران تو را ناراحت نمیکند، ولی پوشیدن کفش دیگری، تو را می آزارد؟ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆