🕊 تفسیر آیه ۱ تا ۸ سوره الشمس 🕊 🍃 وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا (۱)🍃 🍃وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا (۲)🍃 🍃وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا (۳)🍃 🍃وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا (۴)🍃 🍃وَالسَّمَاء وَمَا بَنَاهَا (۵)🍃 🍃وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا (۶)🍃 🍃وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا (۷)🍃 🍃فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا (۸)🍃 ترجمه : 🍃 به خورشيد سوگند و گسترش نور آن.🍃 🍃به ماه سوگند، آنگاه كه از پى خورشيد در آيد.🍃 🍃به روز سوگند آنگاه كه زمين را روشن سازد.🍃 🍃به شب سوگند، آنگاه كه زمين را بپوشاند.🍃 🍃به آسمان سوگند و آنكه آن را بنا كرد.🍃 🍃به زمين سوگند و آنكه آن را گسترانيد.🍃 🍃به نفس سوگند و آنكه آن را سامان داد.🍃 🍃پس پليدى ها و پاكى هايش را به او الهام كرد.🍃 شايد رمز سوگند به خورشيد و ماه و شب و روز و... آن است كه آنچه را كه براى آن سوگند ياد شده (تزكيه نفس) به مقدار عظمت خورشيد و ماه ارزش دارد. ارزش خورشيد و ماه و شب و روز، بر كسى پوشيده نيست. حيات جانداران و پيدايش ابر و بارش باران و رويش گياهان و درختان و تغذيه حيوانات و انسان، همه مرهون تابش خورشيد است. در قرآن، گاهى به خورشيد بزرگ سوگند ياد شده و گاهى به انجير و زيتون كوچك و اين شايد به خاطر آن باشد كه براى قدرت خداوند فرقى ميان خورشيد و انجير نيست. همانگونه كه ديدن كاه و كوه براى چشم انسان يكسان است و ديدن كوه براى چشم، زحمتى اضافه بر ديدن كاه ندارد. البتّه بالاترين سوگندها، سوگند به ذات خداوند است، آنهم درباره تسليم بودن مردم در برابر رهبرى آسمانى. «فلا و ربّك لا يؤمنون حتّى يحكموك» پرسوگندترين سوره ها، همين سوره شمس است كه طبيعتاً بايد در مورد مهمترين مسائل باشد و آن تزكيه روح از هرگونه پليدى و آلودگى است. شايد اين همه سوگند براى بيان اينكه رستگارى در سايه تهذيب است، به خاطر آن باشد كه خداوند به انسان بفهماند كه من تمام مقدّمات را براى تو آماده كردم، با نور آفتاب و ماه صحنه زندگى را روشن و با گردش شب و روز، زمينه تلاش و استراحت شما را فراهم كردم. زمين را براى شما گستردم و آسمان را برافراشتم و درك خوبى ها و بدى ها را به روح شما الهام كردم تا به اختيار خود، راه تزكيه نفس را بپيماييد. ابر و باد و مه و خرشيد و فلك در كارند تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى «فجورها» از فجر به معناى شكافتن است. برافراشتگى آسمانها و گستردگى زمين، با اراده مستقيم الهى يا از طريق نيروها و عوامل طبيعى است و لذا قرآن مى فرمايد: «والسماء و ما بناها» و نفرمود: «من بناها» زيرا كلمه «ما» شامل غير خداوند نيز مى شود. يعنى آنچه آسمان را بنا كرد از نيروها و جاذبه ها و دافعه هاى طبيعى است كه خداوند حاكم كرده و اگر مراد از كلمه «ما» در «و ما بناها» خداوند باشد، به خاطر آن است كه در لفظ «ما» نوعى ابهام برخاسته از عظمت نهفته و به همين دليل به جاى كلمه «من» كلمه «ما» گفته شده است. (واللّه العالم) جهان هستى، گويا در ابتدا يك مجموعه متراكم بوده، سپس بخشى برافراشته و آسمان شده و بخشى گسترده و زمين شده است. «بناها - طحاها» مؤيد اين سخن آيه اى است كه مى فرمايد: آسمان و زمين رتق بود و فتق كرديم، يعنى بسته بود و بازش كرديم. «رتقاً ففتقناهما» بعضى كلمه «طحاها» را اشاره به حركت زمين دانسته اند، چون يكى از معانى «طحو» راندن و حركت دادن است. اسلام، فكر انسان مادى را از شكم و شهوت و شمشير و شراب، به تأمّل در عمق آسمان ها و زمين و گردش كرات و پيدايش ايام وا داشته است. در تفاوت ميان وحى و الهام، گفته اند كه الهام، دركى است كه انسان سرچشمه آن را نمى شناسد، در حالى كه گيرنده وحى، سرچشمه وحى را مى شناسد. 📌 پیام ها 🌿 بسيارى از موجودات هستى، پديده هايى شگفت انگيز، روشنگر، مقدّس و ارزشمند هستند و مى توان به آنها سوگند ياد كرد.«والشمس - والقمر - والنهار» 🌿 ماه به دنبال خورشيد و تابع آن است. «اذا تلاها» 🌿 اجرام آسمانى با يكديگر پيوند دارند «و الشمس - والقمر - و السماء - و الارض» 🌿 خورشيد و ماه و ستاره را خدا نپنداريد، همه آنها آثار قدرت و تدبير موجود ديگرى هستند. «تلاها - بناها - طحاها» 🌿 خواسته ها و تمايلات و غرايز انسان به طور حكيمانه تعديل شده است. «و نفس و ما سوّاها» 🌿 گناه، نوعى شكافتن پرده عفّت و ديانت است. «فجورها» 🌿 فهم و درك خوبيها و بديها به صورت فطرى، در عمق روح انسانها نهاده شده است. «فالهمها فجورها وتقواها» 🌿 ابتدا بايد پليدى ها را بشناسيم، سپس راه گريز و پرهيز از آنها را. (كلمه «فجور» قبل از «تقوا» آمده است.) «فجورها وتقواها» 🕊️🍃🕊️🍃🕊️ https://eitaa.com/tafsir_audio_Quran_1402 https://ble.ir/tafsir_audio_quran_1402