✍️بنام آنکـه عفت را در دامان نهاد
و حرمت نگــاه را بر ما آگاهی داد
و به یاد آن یگــانه محبوبی که در وجودش جـز،ایمان،ایثار،اخلاص،عشق،نمی یابم
🔸آن زمان که از جهــادت می گوئی،گوئی از راهی سخن می گوئی که به خوبی به آن آشنا شده ای و آنگاه که از جبـهه سخن می گوئی عشقی خدائی تو را به آن سوی میکشاند.
🔸کمیلِ امشب برای من طور دیگری بود،هر بار که روی مسئله ی جبـهه فکر میکردم خود را جای همسران آنهایی می گذاشتم که به جبهه رفته اند تا احساس آنها را درک کنم ولی اینبار دیگر نیازی به جایگزینی نبود،خودِ مسئله در وجودم تجلی داشت و اگر دعائی هم برای سلامتی میکردم تنها از آن جهت بود که حزب الله تقویت شود و پایدار بماند و اصلاً دلم و زبانم را یاری آن نبود که بگویم اگـــر...
🌷چرا که در نظرم شهــادت سر آغاز زندگی است پس خیانت است که زندگی را از دیگری گرفت.
🔸اما میدانی که دلم میخواست این سخنان را به تو گویم به امید آن روزی که رها از هر ظلمی در جهانی که مستضعفین حاکمند با هم زندگی کنیم.
آنکه همیشه تو را دوست داشته و دارد
❤️فـهـیـمـه
آبان ماه ۶۰ ۱/۱۵ نیمه شب
📚 برگرفته از کتاب زیبـای؛
« نـامـه هــای فـهــیـمه »
▪️نامه های مرحومه فهیمه بابائیان پور به همسر شهیدش غلامرضا صادق زاده
به کوشش علیرضا کمری
انتشارات سوره مهر
✅ شرح تصویر؛
غلامرضا چند روز پس از ثبت این عکس به شهادت میرسد و فهیمه نیز پیش از این،بواسطه رویایی صادقه از این امر مطلع بوده.اطمینان و یقینی که در چهره آرام فهیمه نشسته،مفهومی ندارد جز این مصداقِ حقیقتِ عبودیت که؛
«رسد آدمی بجایی که بجز خـــدا نبیند»
https://eitaa.com/tahavaliasr