⬅️ بنی‏ صدر دستور داده بود كه باید نیروهای مستقر در هویزه عقب‏ نشینی كنند و به سوسنگرد بیایند! حسین می‏گفت: هویزه در دل دشمن است و ما از اینجا می‏توانیم به عراق ضربه بزنیم،شخصاً با بنی‏ صدر هم صحبت كرده بود. . ⬅️ وقتی كه دید راه به جایی نمی‏برد، نامه ‏ای به آیت ‏الله خامنه‏ ای نوشت و گفت كه تعداد اسلحه‏ های ما از تعداد نیروها هم كمتر است، ولی می‏مانیم! در دی ماه ۱۳۵۹ بیست تا سی نفر از جوانان با دست خالی، اما با دل استوار از ایمان و توكل، مقابل دشمن تا دندان مسلح ایستادگی كردند... هیچ كس زنده نماند! . ⬅️ عراقی‏ها با تانك از روی اجساد مطهر شهدای هویزه گذشتند، طوری كه هیچ اثری از شهدا نماند... بعدها جنازه ‏ها به سختی شناسایی شدند! حسین را از قرآنی كه در جیبش بود شناختند... قرآنی با امضای امام خمینی(ره) و آیت‏ الله خامنه‏ ای... . . 🔰 نوشت: هر کدام از شما جوانان یک نسخه‌ی قرآن در جیب بغلتان داشته باشید؛ اگر در جایی منتظر کاری می‌ایستید و فراغتی پیدا می‌کنید! - یک دقیقه، دو دقیقه، پنج دقیقه، نیم ساعت - قرآن را باز کنید و به تلاوت آن مشغول شوید؛ تا با این کتاب انس پیدا کنید... http://eitaa.com/tahavole ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 📢این صوت را که گوش بدهی شاید کمی علم الهی را شناختی⏬ ⏬ ⏬