بیم و امیدهای زن، زندگی، آزادی 🔶 قسمت اول 🔸 شعار محوری «زن، زندگی، آزادی» تابلوی نمایشگر تحرکات اخیر در کشور بود. فارغ از سرنوشت سیاسی این تحرکات، شعار مذکور را به هر میزان که مورد تقبّل اجتماعی واقع شد، باید جدی گرفت و به زمینه‌های واقعی آن حساس بود. همچنین به هر میزان که این شعار از سوی زنان و دختران طرد شد نیز، باید این ناهمراهی را هم حامل دلالت‌ها و پیام‌هایی دانست. 🔹 بی‌شک دوگانه‌ی کاذب موافق-مخالف نظام، قابل انطباق بر مخالف-موافق «زن، زندگی، آزادی» نیست. نه زنِ موافق نظام کاملاً با محتوای شعار مذکور معارض است و نه زن موافق شعار، لزوماً در تلاش برای براندازی از نظام است. 🔸 همه‌ی این دوگانه‌ها که راه ما را برای فهم واقعیت زن ایرانی مسدود و مختصات میدان را برای او غبارآلود کرد، ناشی از منازعه‌ی دو نیروی سیاسی کلان است که مایل‌اند بر صدر تا ذیل واقعیت، رنگ سیاسی خود را بپاشند. نیروهای سیاسی-امنیتی به دلیل تسلط بر منابع قدرت گزینه‌های اصلی تصاحب «میدان» هستند و همین‌ها میدان واقعیت اجتماعی و گاه‌شمار پویش اخیر را تبدیل به یک صحنه‌ی «حاد سیاسی» همراه با دوقطبی‌های متصلب و رادیکال می‌کنند؛ یک حاد سیاست مردانه که «طبیعتاً» نیروهای زنانه را به حیثیتی ابزاری تنزل می‌دهد. یکی دختر نوجوان را به اجبار به میدان تجمعات محکومیت کشاند و دیگری دختر نوجوان را به اغوا به خیابان! اینگونه بود شعار «زن زندگی آزادی» در میانه‌ی «سرکوب»-«مصادره» قرار گرفت. 🔹 چگونه سرکوب یا انکار شد؟ گاه با ادبیات امنیتی و با احاله دادن تمام عاملیت‌ها به جریان‌های تروریستی و سرویس‌های جاسوسی، گاه سیاسی و با ادغام تمام بازیگران در «براندازان»، گاه با سیاقی فرهنگی و با هم‌نشین‌کردن مطالبات با برهنگی، فاحشگی و هم‌جنس‌بازی؛ آن‌هم متأثر از کانتکست «انقلاب جنسی» که معلوم نیست چه نسبتی با واقعیت مردم ما دارد! و یا با تمرکز افراطی بر تحلیل‌های مبتنی بر «جنگ شناختی» که کنشگران اعتراض را «فریب‌خورده» قلمداد می‌کند. و نیز حتی محافظه‌کارانه و با انکار زمینه‌های به‌حق اعتراض و با تکیه بر دستاوردهای کمی و آماری زنان در جمهوری اسلامی، با این محتوای ضمنی که «همه‌چیز خوب است!» (این یکی را مردان تریبون‌دارِ بی‌خبر از مسائل زنان به‌عهده گرفتند.) 🔸 : مهدی تکلو، پژوهشگر جامعه‌شناسی جنسیت 🆔 @tahlil_shjr