«میلیشیا»، پرداخت هنرمندانه تاریخ منافقین 🔶 چند وقتی است به این نتیجه رسیده‌ام اگر قرار است رمان، سریال یا فیلمی با موضوع تاریخی تولید شود، مسیرش باید «از محتوا به فرم» باشد، نه برعکس. یا به بیان بهتر، باید پایه‌ی کار، پژوهش و دیتای تاریخی باشد و در آن بستر، قصه را خلق کنیم. باید هنر را به خدمتِ آن دربیاوریم، نه اینکه هرچه دوست داریم را فقط با یک قلموی کم‌جان، «تاریخ‌مالی» کنیم. فرقش این است که خروجی اولی، یک داستان جذابِ باورپذیر در بستر تاریخ است و دومی یک سازه‌ی ناهمگون و پر از تناقض بدیهیات غیرقابل باور. 🔶 حقیقتش وقتی میزبان محترم پشت تلفن از رمان تاریخی با موضوع منافقین گفت، پیش‌داوری‌عجولانه‌ام این بود که احتمالا باز یک نویسنده‌ با چهارتا سرچ اولیه رفته یک قصه کلیشه‌ای نوشته و «تاریخ‌مالی» کرده است. اما وقتی کتاب را شروع کردم، نتوانستم رهایش کنم و دوساعته تمامش کردم، همه‌ی دویست و سی صفحه را. علیرغم اینکه رمان بود و قصه‌ای غیرواقعی داشت، همه‌ی ملزوماتِ تاریخی‌اش درست بود، حتی در ریزجزئیات. 🔶 برخلاف خیلی آثار هم، از طرح گل‌درشت و توی‌ذوق‌زننده‌ی مفاهیم و شعارها خبری نبود. نه آنقدر گل‌درشت بود که جای رمان و بیانیه را عوض کند و نه آنقدر قصه بود که بخواهد روح سیاسی ماجرا را قربانی کند. رمان بود و هر چیزی سر جای خودش نشسته بود. قصه‌ای جذاب و گیرا و وفادار به واقعیات تاریخی. به وجد آمده بودم و احساس کردم برای معدود دفعات، یک نویسنده پیدا شده که رفته تاریخ منافقین را جویده و اصل بحث و زمینه‌هایش را درست فهم کرده و بعد دست به قلم شده است. 🔶 در سالن برنامه،وقتی دیدم خانم جوانی به عنوان نویسنده کتاب معرفی شد، تعجب کردم. حقیقتش توی ذهنم این بود که نویسنده کتاب باید کامله‌زنی چهل پنجاه‌ساله باشد که یا بخشی از تجربه زیستی‌اش با موضوع و فضای تاریخی کتاب مشترک است و یا وقت زیادی را برای رسیدن به این تصویر ذهنی درست و واقعی، در مطالعه‌ی اسناد و خاطرات گذرانده باشد. اما خانم مریم رمضانی، هیچکدام از این دو نبود. 🔶 همان چند دقیقه‌ که صحبت کرد، گره ذهنی‌ام باز شد. ذهنِ پرسشگرش در دریای ذهنِ مرحوم استاد سعید تشکری خیس خورده بود. فارغ از قلمِ توانای شخصی نویسنده، دریافتها و تصویرهای واقعی از زیستِ منافقانه‌ی خانوادگی در دهه شصت را مدیون خاطرات رنگی استاد تشکری از همان سالهای مشهد بود. و این نقطه قوت کار بود که به جای گرفتار شدن در پاسخ‌های کلیشه‌ای برخی بلندگوهای پرتکرار، از چشمه‌ی خاطرات بی‌واسطه و عینیِ استاد تشکری سیراب شده بود. رمان «میلیشیا» توسط نشر ستاره‌ها منتشرشده است. 🔸 :محمدامین فرج الهی 🆔 @tahlil_shjr