#معنویت_و_اخلاق
#مسئله_محوری #سبک_زندگی
#اسلام_ناب #تاریخ_اسلام
#ایمان
✅
اتصال الهی حسین (علیهالسلام)
🔰 قسمت دوم
🔻 آرامش دادن امام حسین به دیگران به واسطه دعا
🔶 بعضى از دعاهاى امام حسین هم مسألهى عرض نیاز به پروردگار عالم است... با سخن گفتن با خدا قوّت قلب پیدا مىکند؛ ضعفها از انسان دور مىشود، و حسینبنعلى در آن شرائط دشوار به حرف زدن با خدا احتیاج داشت، و حرف مىزد با خدا و راز و نیاز مىکرد و قوّت قلب مىگرفت و این در همهى احوال وجود داشت؛ البته در این بین تسلّاى دیگران هم بود، یعنى دعاى امام حسین فقط خود را را تسلّا نمىداد، بلکه اطرافیان او را هم تسلّا مىداد. موقعیت، موقعیت دشوارى بود، لازم بود که به دیگران تسلّا داده بشود و این تسلّا دادن در زبان دعا به وسیلهى امام حسین در کنار حرفهاى دیگر و نکات دیگر و گفتههاى دیگر انجام مىگیرد.
🔻 تکیه به خداوند در شرایط سخت روز عاشورا
🔶 در صبح عاشورا امام حسین یک دعایى دارد، چند جمله از آن دعا را مىخوانم... این دعا را امام حسین بر زبان جارى کردند «اللّهم أنت ثقتى فى کلّ کرب و رجائى فى کلّ شدّة و أنت لى فى کل أمرنزل بى ثقة وعدة» یعنى خدایا تو مایهى اطمینان و آسایش دل من و خاطر منى در همهى احوال. یعنى هجوم دشمن، وقتى من به تو متکى هستم پروردگارا من را تکان نمىدهد.
🔻 دعاکردن در هنگام تأثر از شهادت طفل شیرخوار
🔶 بعضى از جاها دعاهاى امام حسین حاکى از تأثر او از یک حادثه است، این روح بزرگ و این عظمت بىنظیر در روز عاشورا در مقابل بعضى از حوادث تکان مىخورد؛ که براى ما این حوادث هم واقعاً عبرتانگیز است... یکى از این حوادث سختى که حسینبنعلى را تکان داد و امام حسین بعد از آن دست به دعا برداشت شهادت طفل شیرخوار بود، که حسینبنعلى را واقعاً تکان داد این حادثه.
🔻 مناجات و دعای امام حسین در آخرین لحظات
🔶 در آخرین لحظات هم امام حسین لبهاى خشک و تشنهاش به هم مىخورد و مناجات الهى را مىکرد و با خدا حرف مىزد... «اللّهم متعال المکان عظیم الجبروت شدید المحال غنىٌ عن الخلائق عریض الکبریاء قادرٌ على ما یشاء» پروردگارا تو بزرگى، مقام کبریاى تو بالا است، من بندهى کوچک تو هستم، تو بر هر کارى که اراده کنى قادرى؛ مشغول مناجات با خداى متعال... که ما نظائر این را - که از حسینبنعلى درس گرفتهاند - نسبت به این شهداى عزیز خودمان هم گاهى شنیدیم.
🔻 دعای حضرت زینب: پروردگارا این قربانى را از آلمحمّد قبول بفرما
🔶 وقتى که زینب رسید آنجا، جسد عزیزش را روى زمین گرم کربلا افتاده دید به جاى هرگونه عکسالعملى، به جاى هر گونه شکایتى رفت به طرف جسد عزیزش ابىعبدالله خطاب به جدش پیغمبر صدایش بلند شد «یا رسولالله صلّى علیک مَلیک السّماء هذا حسینک مرمل بالدماء مقطع الاعضاء» یعنى اى جد عزیزم، اى پیغمبر بزرگوار یک نگاهى به صحراى گرم کربلا بکن، این حسین توست که در میان خاک و خون مىغلتد و افتاده. بعد هم نقل مىکنند زینب دستها را زیر جسد حسینبنعلى کرد؛ صدایش بلند شد پروردگارا این قربانى را از آل محمّد قبول بفرما.
🔖 منتشرشده در شماره جدید نشریه خط حزبالله
🆔
@tahlil_shjr