زوجیت و حرکت 🔶 در اندیشه توحیدی، مساله وحدت بسیار پر رنگ است، فاینما تولوا فثم وجه الله، آری او ظاهر و باطن و اول و آخر همه امور است. همو که "اَحَد" است. قل هو الله احد. او که هستی را پر کرده است الله الصمد. اما دقت کنیم وحدت او در مقابل کثرت نیست بلکه حاکم بر کثرت است. آن خدای واحد، قهار است. لمن الملک الیوم، لله الواحد القهار. همینطور وحدت او ما فوق آن وحدتی است که مقابل کثرت است. او احد است و احد یعنی ما فوق و جمع کننده وحدت و کثرت. 🔶 طبیعی است که اگر بنا باشد خالقی با چنین ویژگی و صفتی خود را به تماشا بکشد و اینگونه مخلوقات را بیافریند، در چنین نظام آفرینشی، بحث از زوجیت شکل میگیرد. زوجیت در نهاد عالم خلق نهفته. و من كل شيء خلقنا زوجين. زوجیت، دوتایی و دولنگه ای است که با هم یک واحد را میسازند. یکدیگر را تکمیل میکنند و یک حقیقت واحد را شکل میدهند. 🔶 بین این دو حقیقت نیز رابطه دو سویه ای وجود دارد از یک سوی موده است و از سوی دیگر رحمت. و جعلنا بینکم موده و رحمه. این حقیقت حرکتی حبی است که تلائم دو جهت مردانه و زنانه هستی در تمام ذرات را شکل میدهد و یک سکون و آرامش و توازنی را در عالم محقق میکند. لتسکنوا الیها. اگر خلق عالم را با همین دو جهت وحدت و کثرت و وحدت ما فوق آن دو شناختیم آنگاه به تعبیر قرآن "کما بداکم تعودون"، مسیر بازگشت فطری انسان هم روشن میشود. دین که مسیر هدایت و بازگشت است سازگار با خلق و فطرت است فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله. برای همین است که در عالم ماده هر چه در ذرات دقت میکنند، دوتایی و زوج می یابند. 🔶 برای همین است که سلوک انسان را دو نوع حرکت می‌سازد، در خلاف جهت حرکت حبی، که خلق را میساخت، از کثرت به وحدت و بالعکس، اسفار اربعه را همین دو تایی ها میسازد. برای همین است که لیل و نهار شکل میگیرد و انسان را آرام میکند. برای همین است که صراط مستقیم پیامبر خاتم ذوالعینین است صاحب دو چشم است. کثرت و وحدت را در هماهنگی با هم میبیند. نه از دنیا فرار میکند نه غرق در دنیا میشود. 🔶 برای همین است که آدم و حوا به نحو زوج خلق شدند و هبوط کردند و بعد هم توبه نمودند. برای همین است که نوح از هر جنبنده ای زوجی را سوار بر کشتی نمود. برای همین است که ساختار مطلوب جامعه توحیدی، مرکزی دارد و دامنه ای. امام و امت و کل نظام حقوقی اش در رابطه این دو جهت شکل میگیرد. در عین اینکه مردمسالارند، امام سالار است. وحی سالار است و عقل سالار است. بساط هستی بر جنگ و درگیری و دیالکتیک نیست بلکه بر صلح و تلائم و تناکح است. لو تبع الحق اهواءهم لفسدت السماوات و الارض و من فیهن. هستی همه اش مدد میدهد جریان حق را که نفی و محو کند درگیری و جنگ را. ان الباطل کان زهوقا. مناشئ اصلی این جنگ و درگیری آن جریانی است که با اراده دین و خلقت مقابله میکند. ذات همه اشیا در جنگ حق و باطل به نفع حق است. باطل مثل کف روی آب نابود میشود. فاما الزبد فیذهب جفاء و ما ینفع الناس فیمکث فی الارض. جنگ و جریان جنگ آفرین نابود میشود و محو میشود، بنیاد عالم بر زوجیت و مودت و رحمت و سکونت است، که حقیقت و اصالت در تحولات هستی را شکل میدهد، تناکح و زوجیت اصیل است و جنگ و دیالکتیک اعتباری است، تاریخ را آن صیرورت و حرکت اصیل پیش میبرد. 🔶 جنگ محو میشود، جنگ طلبان محو میشوند، محو گام به گام جنگ طلبان عالم، در پرتو حرکت حقیقی تاریخ که در جان هستی و جان مومنین رقم میخورد محقق میشود. چشمی که جنگ را میبیند و باطن آن را که ظهور گام به گام زوجیت و وحدت برتر و ایمانی است را نمیبیند، مثل کسی است که کف را میبیند و آب را نمیبیند. 🔸 : آقای علی مهدیان 🆔 @tahlil_shjr