🔶 شعر خوانی سیاسی-اجتماعی حاج میثم مطیعی - بخش اول 🇮🇷 ۲۲ بهمن ماه ۱۴۰۲ 📍 تهران، میدان آزادی روز ایران است، هنگام امید و شادی است روز اسلام است، جشن عزت و آزادی است شاد باش ایران من! چشم بد از تو دور باد چشم تو پر نور و جشن شادی‌ات پرشور باد ای سرود تو زده آتش به جان دشمنان شادباش و ایمن از زخم زبان این و آن از خطرها از گذرهای فراوان آمدیم دید دنیا بار دیگر ما به میدان آمدیم انقلاب آمد که جان‌ها را رهایی آورد آمد آری تا که انسان نوینی پرورد در شب دنیا، سر صبحیم، بشکوهیم ما پایدار و سربلندیم، ای جهان! کوهیم ما پیش ما دریای دشمن‌ها سرابی بیش نیست مرد میدان شهادت عافیت‌اندیش نیست قله نزدیک است از ماندن سخن گفتن خطاست می‌درخشد دم به دم نور سحر، خفتن خطاست انقلاب امروز گسترده است هر سوی زمین آفتاب روشن امید در مستضعفین از فلسطین تا یمن تا نیجریه شور شور اهتزاز پرچم حق است اینک با غرور از فلسطین گفتم آری، داغ هایی تازه شد دست‌خط سرخ غزه، ماجرایی تازه شد یا محمد دیده بگشا رنج انسان را ببین در نوار غزه شور عشق و ایمان را ببین دیده بگشا معجزِ طوفانِ الاقصی نگر باز هم معراج را در لیله‌الاسری نگر کودکانی را که تا عرش خدایی رفته‌اند از یمن تا قدس راهی کربلایی رفته‌اند در دل آوارها ایمان مردم دیدنی است بعد بمباران به لب‌هاشان تبسم دیدنی است چیست جز دیوانگی تدبیر دشمن در جواب نقشه‌هاشان شد در این طوفان همه نقش بر آب خیل خون‌آشام‌ها کردند از نو میل خون جمع شد در آن‌سوی «دیوار حائل» سیل خون قطره قطره رخنه خواهد کرد در دیوارشان تا به هم پیچد همین گرداب خون، طومارشان یک طرف «آل سعود» از پشت خنجر می‌زند یک طرف «بحرین» و «باکو» زخم دیگر می‌زند یک طرف دست «امارات» است آغشته به خون یک طرف «ترکیه» و «اردن» ز بخت واژگون من نگویم پای در میدان بنه ای اردوغان! سوخت جنگنده‌هاشان را نده ای اردوغان! طفل غزه اشک و آه و ناله می‌خواهد چه‌کار؟ ذره‌ای غیرت، جویی جرأت اگر داری بیار یوسف ما را برادرها به چاه انداختند «مصریان» هم دور او دیوار زندان ساختند این میان اما سپاه غیرتی برخاسته خنجر خود را به نام مرتضا آراسته می‌فشارد حلق اسرائیل را دست یمن روز و شب کابوس آمریکاست دریای عدن مرحبا رزم یمن، طوفان خنجرهای سرخ غرق شد ارابه فرعون در دریای سرخ گرچه ثابت شد که دارد امتحانش هم ضرر بازهم کشتی بیاور، لاشه‌ی کشتی ببر مرحبا غوغای حزب‌الله لبنان در نبرد مرحبا شور عراق و سوریه، مردان مرد سوره والشمس می‌خوانیم در خون شفق غزه پیروز است آری؛ إن وعدالله حق نیست از جنگنده و ناو کسی پروای ما ناز شست فوج تهرانی‌مقدم‌های ما دانش ما می‌زند پرچم بر اوج آسمان مانده‌اند انگشت‌ بر لب دشمنان و دوستان