#همرنگ_سردار
سلیمانی چگونه سلیمانی شد...
#قسمت_دوم فقط برای خدا
فرش کوچکی انداخت گوشه حیاط خانه پدری توی آفتاب، پیرمرد را از حمام آورد، روی فرش نشاند و سرش را خشگ کرد.
دست و پیشانیاش را میبوسید و میگفت همه دلخوشی من توی این دنیا، پدرمه.
@tahzibesadr