ایران قوی؛ انتخابات ۱۴۰۰
و درس های دهه ۹۰
بخش نخست-
«قدرتمندی و پیشرفت» در دنیایی انباشته از رقابت، دلمشغولی بسیاری از ملتهاست. ملت رشید ما از این دلمشغولی استثنا نیست؛ بهویژه اینکه در تاریخ خود، همواره با دشمنان این اقتدار و پیشرفت درگیر بوده است.
«اقتدار و پیشرفت»، عاریهگرفتنی یا خریدنی - مثلا در فرآیند مذاکره- نیست. بله مذاکره هم، میتواند یکی از ابزارهای مورد استفاده در این مسیر باشد. اما پایه و مایه اقتدار و پیشرفت را نه میشود خرید و وارد کرد، و نه به سودای کسب منفعتی کوتاه، در بازار دیپلماسی و مذاکره فروخت.
پیشرفت، موضوعی درونزا برای هر ملتی است. و لازمه و ضمانت آن، قوی شدن است. با این منطق، باید منابع اقتدار و پیشرفت را در داخل تولید کرد و آنگاه با دست پر، وارد عرصه پررقابت جهانی شد.
حتی اگر عرصه - به غلط- صرفا در شکل و شمایل یک بازار بزرگ برای مذاکره و معامله دیده شود، حتی در این صورت هم باید منابع قدرت و ثروت تولید و تدارک شده باشد؛ و گرنه خریدار آسوپاس را دست میاندازند، یا مالالتجارهای را که به اضطرار برای فروش آورده، مفت میخرند و نیازمندیهایش را به او گران میفروشند. از اینها فراتر، دارایی کسانی که فقط گردن کج و زبان عجز و التماس داشته باشند، دستخوش طمع و زورگیری میشود.
مسیر کشور ما در زمینه «اقتدار و پیشرفت»، به برکت انقلاب اسلامی، مسیری رو به جلو بوده و البته در این مسیر، هر چند به موفقیتهای خیرهکننده جهانی دست یافتهایم، گاه با دستاندازها و چالشهایی روبهرو شدهایم. اگر سنگاندازی دشمنان در این مسیر طبیعی باشد، قصور و تقصیرهای داخلی پذیرفتنی نیست.
کشور ما طی دو دهه اخیر، با دو موج قوی قرین شد. اولی، حرکت پیشرفت که تا سالهای 88 و 90 سیر صعودی پیدا کرد؛ و دومی، موج فشار سیاسی و اقتصادی معارض از خارج و داخل، که در قالب فتنه و آشوب سیاسی، و تحریمهای فلجکننده (فشار حداکثری) پدیدار شد.
موج دوم، ساخته شد تا ترمز حرکت شتابان پیشرفت و اقتدار ایران را بکشد. درد بیدرمان آمریکا و اسرائیل و برخی رژیمهای اروپایی، پیشرفت شتابان ایران در حوزههای مختلف علوم و فنون و قدرت بود. چنان که نتانیاهو مقارن فتنه ۸۸ در پارلمان رژیم صهیونیستی گفت «برنامه هستهای ایران با سرعت قطار تندرو پیش میتازد و ما مانند خودروی قراضه میخواهیم خود را به آن برسانیم و مهار کنیم».
هنگامی که پروژه براندازانه فتنه 88 - با سرمایهگذاری 20 ساله- شکست خورد، مقامات آمریکایی بر اساس مشورت برخی دستاندرکاران فتنه سبز، تصمیم گرفتند تحریمها را به شکل جدیتر از گذشته وارد معادلات مواجهه با ایران کنند و اینبار مشخصا معیشت مردم را هدف بگیرند.
وقتی این پروژه با برخی انحرافات در راس دولت مستقر (دولت دهم) در هم آمیخت، فشار اقتصادی را موثر کرد و زبان سیاستبازانی را گشود که بهخاطر سوابق سوءمدیریت، در انتخابات 84 و 88 توسط مردم کنار زده شده بودند، اما حالا ادعا میکردند کلید مشکلات اقتصادی در لوزان و وین و ژنو و نیویورک و در مذاکره از موضع پایین با آمریکا و غرب است.
بخش دوم
.