| | +یکی از یاران امیرالمومنین که بعد ها وارد سپاه معاویه شد؛ شبی برای شام میهمان معاویه بود. هنگام طعام به معاویه گفت: این غذا چیست؟! -گفت: غذای مخصوص از مغز، و سر حیوانات است‌ با روغن بادام! +بغض گلویش را گرفت و گفت: شبی در دارالاماره مهمان علی(ع) بودم.... غذای من یک نان و کمی شیر بود، و غذای خودش یک نان خشک که در آب میزد و میخورد... و آرد آن از زمینی بود که خودش کاشته بود! وقتی خادم آمد سفره را جمع کند؛ به او گفتم: علی پیرمرد شده است و کارهایش زیاد است! به غذایش بیشتر رسیدگی کنید... +خود امیرالمومنین جوابم را داد! و فرمود: رئیس و پیشوای مومنین باید از نظر غذا مسکن و لباس از همه پایین تر باشد! تا روز قیامت بازخواست او کمتر باشد... -معاویه گریه کرد و گفت: اسم کسی برده شد که فضائلش قابل انکار نیست...! | سیمای‌غدیر‌ص۱۲۴ شمس جمال امیر المومنین علیه السلام صلوات @talabe_koohsorkhi