💢طلبه انقلابی در سیره بزرگان ۲ شهید نواب صفوی(ره) سید مهدی طالقانی فرزند آیت الله طالقانی(ره) از دیدار با شهید نواب می‌گوید: بعد از ترور نافرجام حسین علاء، حکومت پهلوی تمام توان خود را برای یافتن و مقابله با آنها به کار گرفت و شهید نواب و یارانش ناچار به زندگی مخفی روی آوردند.   اما آیت الله طالقانی با روی گشاده از آنان استقبال نموده و آنها را به خانه ما آوردند. شهید نواب بر حسب سنت حسنه خودشان هر کجا که بودند صبح‌ها با صدای بلند اذان می‌گفتند روز اولی که به خانه ما آمده بودند هم هنگام سحر روی بام خانه رفت و اذان گفت. آقا سراسیمه به حیاط آمدند و گفتند در حالی که تمام مملکت به شما می‌گردند اذان گفتن شما به مصلحت نیست احتیاطا مدتی اذان گفتن را تعطیل کنید.   مدتی که گذشت مرحوم نواب و دوستانش تصمیم گرفتند که از منزل ما بروند و محل اختفای خود را تغییر بدهند، مرحوم آیت الله طالقانی(ره) از شهید نواب خواستند که کمی تغییر قیافه بدهند، مرحوم نواب به شکل خاصی عمامه می‌بست ، آن شب آقا خودشان عمامه نواب را بستند که تا حدی در تغییر قیافه او مۆثر بود، آقا از شهید نواب خواستند که موقتا عمامه سفید بگذارید اما او نپذیرفت و گفت: سیادت خود را فدای ترس از دستگیری نمی‌کنم و بعد آقا یک عینک دودی هم به او داد تا بزند. آن چه که از اخلاق و رفتار نواب به یادم هست، شجاعت بی نظیر او و نترسیدن از دستگیری و شهادت بود به همین دلیل چندان احتیاط‌های ایمنی را رعایت نمی‌کرد. ┄┅═══❉☀️❉═══┅┄ 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج»🌤 @talabegeeshgast