🔶خاطره ای از آیت‌الله موسوی جزایری، از دوران طلبگی در آن دوران، وضعیت معیشت من سخت بود و به یاد دارم روزی از حوزه به سمت منزل می‌رفتم و قصد خرید نان داشتم، وقتی داخل جیب هایم را گشتم، متوجه شدم هیچ پولی ندارم، با خودم گفتم که از خانه مقداری پول بر می دارم، اما یادم آمد که در منزل نیز پولی وجود ندارد، به خدا توکل کردم و با خود گفتم که نانوای محله، آدم مؤمنی است و برای چند روزی به ما دو تکه نان قرض می‌دهد. اگرچه هنوز مردد بودم، اما در صف نانوایی ایستادم که ناگاه شخصی که عبای خود را بر سرش کشیده بود به من نزدیک شد، او را شناختم این آقا همان خادم حوزه علمیه آخوند خراسانی بود. وقتی نزد من رسید، با ظرافت خاصی و به‌صورت مخفی پولی به من داد که تا چند روز توانستم با آن زندگی‌ام را بگذرانم. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 طلبگی عشق است كانال مدرسه علمیه جواد الائمه علیه السلام @talabegeeshgast