✍ استغفار شب جمعه‌ای مهمان یکی از دوستان بودیم. چای زغالی درست کرده بود. بین صحبت‌ها، یکی از حضار از استغفار پرسید... به میزبان گفتم: یکی از زغال‌ها را داخل استکان من بنداز. بعدِ چند لحظه، ازش خواستم توی همون استکان برام چای بریزه. نگاهی کرد و پاشد!! اول استکان را خالی کرد و شست و بعد چای ریخت. پرسیدم: چرا استکان را خالی کردی و شستی؟! گفت: توی استکان آلوده که نمیشه چای ریخت! گفتم: شما توی استکان آلوده چای نمی‌ریزی، چطور انتظار داری خدا تو قلب آلوده ما، معارف و اسرار خودش را بریزه؟! استغفار حکم همون تخلیه و شستشو رو داره...