ما در دو جهان غیر خدا یار نداریم
جز یاد خدا هیچ دگر کار نداریم
ما مست سبوحیم زمیخانه توحید
حاجت به می و خانه خمار نداریم
در روی زمین چون دل ما گنج معانی است
دینار چه باشد غم دینار نداریم
مایم و گلیم و نمد کهنه و کنجی
بر سر هوس جبه و دستار نداریم
ما شاخ درختیم پر از میوه توحید
هر رهگذری سنگ زند عار نداریم
گر یار وفادار نداریم عجب نیست
ما یار به جز حضرت غفار نداریم