↫ بسمـ الله الرحمنـ الرحیمـــ ↬
اللّهُمَّ صَلِّ علیٰ مُحمَّدٍ و آل مُحمَّدٍ و عَجِّل فرَجَهُم.
مسئله ۷۳،تنازع در عمل.
أ).در مثلِ”وقف و تکلم الخطیبُ“دو فعل را میابیم،که هر کدام از آنها احتیاج به فاعل دارد،ودر کلام فقط یک اسم ظاهر ذکر شده است.کدام فعل این حق را دارد که خطیب را به عنوان فاعل رفع دهد.؟ فاعل فعل بعدی چیست.اگر خطیب فاعل یکی از انها شد.
ب).در مثلِ”سمعتُ و ابصرتُ القارئَ هر یک از فعل ها احتیاج به مفعول دارد،و تنها یک اسم ظاهر در کلام ذکر شده است.
ج).در مثلِ”أنشدَ و سمعت الادیب"یکی از فعل ها فاعل میخواهد،ودیگری مفعول به،و تنها یک اسم ظاهر در کلام ذکر شده است.
د).در مثلِ”انستُ و سعدتُ بالزائر الادیب،هر یک از فعل ها برای تکمیل معنایش احتیاج به جار و مجرور دارد.و تنها یک جار به همراه مجرورش در کلام ذکر شده است.
در این موارد افعال،معمولاتی را می طلبند،اما بعضی از معمولات در ظاهر نیستند،این اسلوب را تنازع گویند.
تعریف تنازع:آنچه مشتمل شده بر دو فعل متصرف،یا دو اسم شبیه شده به فعل در عمل،یا یک فعل و یک اسم،که بر معمول واحدی نزاع دارند.و آن معمول را به عنوان معمول خود طلب میکنند.
توجه:فعل ها و اسم های شبیه شده به فعل را،”عاملیِ التازع“ و معمول را،”المتنازع فیه“ می نامند.
توجه:صحیح نیست یکی از عامل ها در این باب،حرف باشد.یا عامل متاخر باشد مثلِ"أیَّ الرجالِ قابلتَ و صافحتَ،ویا عاملی که معمول در وسط او و عامل دیگر واقع شده،مثلِ"اشتریتَ الکتابَ و قراتُ،و یا عامل فعل جامد باشد مثل عسی و لیس.مگر فعل تعجب با اینکه جامد هست،اما عامل بودنش در این باب،صحیح هست.،مثلِ"ما احسنَ و انفعَ صفاءَ النفوس".
#نحو وافی جلد دوم،خلاصه صفحه ی ۱۴۸ صفحه ۱۵۰
https://eitaa.com/joinchat/2729246727C8ff5234cd0