مادر قدیم گویند مرا چو زاد مادر پستان به دهان گرفتن آموخت شبها بر گاهواره ی من بیدار نشست و خفتن آموخت دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه ی راه رفتن آموخت☺️ یک حرف و دو حرف بر زبانم الفاظ نهاد و گفتن اموخت مادر جدید گویند مرا چو زاد مادر😋 روی کاناپه لمیدن آموخت😧 شبها بر ماهواره تا صبح😳 بنشست و کلیپ دیدن آموخت☹️ بر چهره سبوس و ماست مالید😁 تا شیوه ی خوشگلیدن آموخت😊 بنمود تتو دو ابروی خویش🙄 تا رسم کمان کشیدن آموخت😬 هر ماه برفت نزد جراح😷 آیین چروک چیدن آموخت😫 دستم بگرفت و برد بازار😕 همواره طلا خریدن آموخت🤗 با قوم خودش همیشه پیوند😍 ازقوم شوهربریدن آموخت😱 آسوده نشست و با اس ام اس🙃 جکهای خفن چتیدن آموخت😂 چون سوخت غذای ما شب و روز😩 از پیک مدد رسیدن آموخت😐 چون مادر من چنین بیاموخت😧😳😐😶 تا هستم و هست دارمش دوست!!😂