🔆سیره عملی پدر از زبان پسر وَ كَانَ أَبِي كَثِيرَ اَلذِّكْرِ لَقَدْ كُنْتُ أَمْشِي مَعَهُ وَ إِنَّهُ لَيَذْكُرُ اَللَّهَ وَ آكُلُ مَعَهُ اَلطَّعَامَ وَ إِنَّهُ لَيَذْكُرُ اَللَّهَ وَ لَوْ كَانَ يُحَدِّثُ اَلْقَوْمَ مَا يَشْغَلُهُ ذَلِكَ عَنْ ذِكْرِ اَللَّهِ وَ كُنْتُ أَرَى لِسَانَهُ لاَصِقاً بِحَنَكِهِ يَقُول:ُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ كَانَ يَجْمَعُنَا فَيَأْمُرُنَا بِالذِّكْرِ حَتَّى تَطْلُعَ اَلشَّمْسُ وَ كَانَ يَأْمُرُ بِالْقِرَاءَةِ مَنْ كَانَ يَقْرَأُ مِنَّا وَ مَنْ كَانَ لاَ يَقْرَأُ مِنَّا أَمَرَهُ بِالذِّكْرِ ابن قداح از ☀ امام صادق (علیه السلام) نقل مي‌كند كه فرمودند: پدرم (امام باقر) كثيرالذكر بودند، خدا را بسيار ياد مي‌كردند، من در خدمت ایشان راه مي‌رفتم مي‌ديدم كه خدا را ذكر مي‌كنند. با ایشان به طعام خوردن مي‌نشستم، مي‌ديدم كه زبانشان به ذكر خدا گوياست. با مردم سخن مي‌گفتند و اين كار ایشان را از ذكر خدا مشغول نمي كرد. من مرتب مي‌ديدم كه زبانشان به سقف دهانش چسبيده و مي‌گويند: «لا اله الا الله» ایشان در خانه، ما را جمع مي‌كردند و مي‌فرمودند تا طلوع خورشيد خدا را ذكر كنيم، هر كه قرائت قرآن مي‌توانست امر به قرائت قرآن مي‌كردند و هر كه نمي توانست امر به ذكر خدا مي‌فرمودند. بحار ج ۹۰ ص۱۶۱